سفارش تبلیغ
صبا ویژن

http://ranjbar1433.ParsiBlog.com
 
قالب وبلاگ
لینک دوستان

 

حدیث,احادیث امام علی(ع),احادیث منظوم امام علی(ع)

احادیث زیبای منظوم از کتاب شریف «غررالحکم»
حضرت امیرالمومنین، امام علی بن ابی طالب علیه السلام فرمودند:

 

«اَلصِّدْقُ اَمانَةُ اللِّسانِ» (1)
راستگویى و صداقت، امانتدارى زبان است.

این نکته امیر م?منان گفت                         از «صدق» و امانتِ زبان گفت
تا وردِ زبان خویش، سازی                          «اَلصِّدْقُ اَمانَةُ اللِّسانْ» گفت

************
«خَیْرُ الْمَواهِبِ الْعَقْلُ» (2)
بهترین بخشش هاى خداوند، عقل است.

آدمی را، گره گشا، عقل است            روشنی بخش و رهنما، عقل است
سَرورِ م?منان، علی فرمود:              بهترین بخششِ خدا، عقل است

************
« اَلْمَعْصِیَهُ تَمْنَعُ الاِْجابَةَ» (3)
گناه، سبب اجابت نشدنِ دعا، مى شود.
هر گناهی، حساب می گردد           همه، رنج و عذاب می گردد
مرتضی گفت: «با وجود گناه           کِیْ دعا، مستجاب می گردد؟»

************
« مَنْ حَسُنَتْ سیرَتُهُ، لَمْ یَخَفْ اَحَداً» (4)
انسان نیکو سرشت، از هیچ کس نمى هراسد.
م?من از ابتلا، نمی ترسد               از غم و، از بلا نمی ترسد
مردِ خوش باطن و نکو سیرت          از کسی جز خدا نمی ترسد

************
« اَلصَّمْتُ وَقارٌ» (5)
خاموشى، سبب وقار و هیبت انسان است.
مسلمان در دو عالَم، رستگار است                و از بیهوده گویی، برکنار است
خموشی، پیشه کُن، ای دوست! زیرا            علی فرمود: «خاموشی، وقار است»

************
« اَلْحَسُودُ مَغْمُومٌ » (6)
حسادت پیشه، همواره اندوهناک و غمگین است.

حسادت عادتی شوم است، ای دوست!      و از اخلاقِ مذموم است، ای دوست!
علی با شادی و، شور و شعف گفت:   «حسادت پیشه، مغموم است» ای دوست!

************
« اَلْعَیْشُ یَحْلُو وَ یَمُرُّ» (7)
زندگانى، گاه تلخ است و گاه شیرین.
رسم دیرین روزگار این است               یک زمان، تلخ و گاه شیرین است
آدمی، در میان «خوف» و «رجا»              گاه، شادان و گاه غمگین است

************
« اَلاِْخلاصُ مِلاکُ الْعِبادَةِ » (8)
معیار بندگى و عبودیّت پروردگار، خلوص نیّت است.
از بین برنده ریا، اخلاص است                 روشنگرِ روح و جان ما اخلاص است
اندیشه غیر، در دلت راه مده                 معیار عبادتِ خدا، اخلاص است

************
« اَلْعِلْمُ اَصْلُ الْحِلْمِ » (9)
دانش، اساس و بنیانِ بُردبارى است.
سرمایه فوز و رستگاری، علم است             درمان و علاج بی قراری، علم است
کوتاه سخن، این که علی، نورِ یقین          فرمود: «اساس بُردباری، علم است»

************
« اَلْغَمُّ مَرَضُ النَّفْسِ » (10)
غم و اندوه، بیمارى روح و جان آدمى است.
غم و اندوه، جان را می گدازد           ز سر، تا استخوان را، می گدازد
جهان را، تیره می سازد بر انسان         زمین و آسمان را می گدازد


پی نوشت:
1) غررالحکم، ص 65...،2) همان، ص 420...،3) همان، ص 201.
4) همان، ص 253...،5) همان، ص 31....،6) همان، ص 36.
7) همان، ص 138....،8) همان، ص 215....،9) همان، ص 249.
10) همان، ص 101.
منبع: کتاب « علی علیه السلام در آیینه نهج البلاغه»، حسین نمازی

tebyan.net


[ چهارشنبه 93/3/14 ] [ 1:7 عصر ] [ محمد مبین احسانی نیا ] [ نظرات () ]

 

حدیث,احادیث امام هادی(ع),چهل حدیث از امام هادی(ع)

چهل حدیث منتخب از علی بن محمد الهادی (ع)
قالَ الا مامُ اءبو الحسن ، علىّ الهادى صلوات اللّه و سلامه علیه :


1- مَنِ اتَّقىَ اللّهَ یُتَّقى ، وَمَنْ اءطاعَ اللّهَ یُطاعُ، وَ مَنْ اءطاعَ الْخالِقَ لَمْ یُبالِ سَخَطَ الْمَخْلُوقینَ، وَمَنْ اءسْخَطَ الْخالِقَ فَقَمِنٌ اءنْ یَحِلَّ بِهِ سَخَطُ الْمَخْلُوقینَ.
ترجمه :
فرمود: کسى که تقوى الهى را رعایت نماید و مطیع احکام و مقرّرات الهى باشد، دیگران مطیع او مى شوند.
و هر شخصى که اطاعت از خالق نماید، باکى از دشمنى و عداوت انسان ها نخواهد داشت ؛ و چنانچه خداى متعال را با معصیت و نافرمانى خود به غضب درآورد، پس سزاوار است که مورد خشم و دشمنى انسان ها قرار گیرد.

 

-----------------------------
2- قالَ علیه السلام : مَنْ اءنِسَ بِاللّهِ اسْتَوحَشَ مِنَ النّاسِ، وَعَلامَةُ الاُْنْسِ بِاللّهِ الْوَحْشَةُ مِنَ النّاسِ.
ترجمه :
فرمود: کسى که با خداوند متعال مونس باشد و او را اءنیس خود بداند، از مردم احساس وحشت مى کند.
و علامت و نشانه اءنس با خداوند وحشت از مردم است یعنى از غیر خدا نهراسیدن و از مردم احتیاط و دورى کردن .


-----------------------------
3- قالَ علیه السلام :السَّهَرَ اءُلَذُّ الْمَنامِ، وَالْجُوعُ یَزیدُ فى طیبِ الطَّعامِ.
ترجمه :
فرمود: شب زنده دارى ، خواب بعد از آن را لذیذ مى گرداند؛ و گرسنگى در خوشمزگى طعام مى افزاید یعنى هر چه انسان کمتر بخوابد بیشتر از خواب لذت مى برد و هر چه کم خوراک باشد مزّه غذا گواراتر خواهد بود .


-----------------------------
4- قالَ علیه السلام : لا تَطْلُبِ الصَّفا مِمَّنْ کَدِرْتَ عَلَیْهِ، وَلاَ النُّصْحَ مِمَّنْ صَرَفْتَ سُوءَ ظَنِّکَ إ لَیْهِ، فَإ نَّما قَلْبُ غَیْرِکَ کَقَلْبِکَ لَهُ.
ترجمه :
فرمود: از کسى که نسبت به او کدورت و کینه دارى ، صمیّمیت و محبّت مجوى .
همچنین از کسى که نسبت به او بدگمان هستى ، نصیحت و موعظه طلب نکن ، چون که دیدگاه و افکار دیگران نسبت به تو همانند قلب خودت نسبت به آن ها مى باشد.


-----------------------------
5- قالَ علیه السلام : الْحَسَدُ ماحِقُ الْحَسَناتِ، وَالزَّهْوُ جالِبُ الْمَقْتِ، وَالْعُجْبُ صارِفٌ عَنْ طَلَبِ الْعِلْمِ داعٍ إ لَى الْغَمْطِ وَالْجَهْلِ، وَالبُخْلُ اءذَمُّ الاْ خْلاقِ، وَالطَّمَعُ سَجیَّةٌ سَیِّئَةٌ.
ترجمه :
فرمود: حسد موجب نابودى ارزش و ثواب حسنات مى گردد.
تکبّر و خودخواهى جذب کننده دشمنى و عداوت افراد مى باشد.
عُجب و خودبینى مانع تحصیل علم خواهد بود و در نتیجه شخص را در پَستى و نادانى نگه مى دارد. بخیل بودن بدترین اخلاق است ؛ و نیز طَمَع داشتن خصلتى ناپسند و زشت مى باشد.

 

-----------------------------
6- قالَ علیه السلام : الْهَزْلُ فکاهَةُ السُّفَهاءِ، وَ صَناعَةُ الْجُهّالِ.
ترجمه :
فرمود: مسخره کردن و شوخى هاى - بى مورد - از بى خردى است و کار انسان هاى نادان مى باشد.


-----------------------------
7- قالَ علیه السلام : الدُّنْیا سُوقٌ رَبِحَ فیها قَوْمٌ وَ خَسِرَ آخَرُونَ.
ترجمه :
فرمود: دنیا همانند بازارى است که عدّه اى در آن براى آخرت سود مى برند و عدّه اى دیگر ضرر و خسارت متحمّل مى شوند.


-----------------------------
8- قالَ علیه السلام : النّاسُ فِى الدُّنْیا بِالاْ مْوالِ وَ فِى الاَّْخِرَةِ بِالاْ عْمالِ.
ترجمه :
فرمود: مردم در دنیا به وسیله ثروت و تجمّلات شهرت مى یابند ولى در آخرت به وسیله اعمال محاسبه و پاداش داده خواهند شد.


-----------------------------
9- قالَ علیه السلام : مُخالَطَةُ الاْ شْرارِ تَدُلُّ عَلى شِرارِ مَنْ یُخالِطُهُمْ.
ترجمه :
فرمود: همنشین شدن و معاشرت با افراد شرور نشانه پستى و شرارت تو خواهد بود.


-----------------------------
10- قالَ علیه السلام : أ هْلُ قُمْ وَ أ هْلُ آبَةِ مَغْفُورٌلَهُمْ ، لِزیارَتِهِمْ لِجَدّى عَلىّ ابْنِ مُوسَى الرِّضا عَلَیْهِ السَّلامُ بِطُوس ، اءلا وَ مَنْ زارَهُ فَأ صابَهُ فى طَریقِهِ قَطْرَةٌ مِنَ السَّماءِ حَرَّمَ جَسَدَهُ عَلَى النّارِ.
ترجمه :
فرمود: اءهالى قم و اءهالى آبه یکى از روستاهاى حوالى ساوه آمرزیده هستند به جهت آن که جدّم امام رضا علیه السلام را در شهر طوس زیارت مى کنند.
و سپس حضرت افزود: هر که جدّم امام رضا علیه السلام را زیارت کند و در مسیر راه صدمه و سختى تحمّل کند خداوند آتش را بر بدن او حرام مى گرداند.


-----------------------------
11- عَنْ یَعْقُوبِ بْنِ السِّکیتْ، قالَ: سَاءلْتُ أ بَاالْحَسَنِ الْهادى علیه السلام : ما بالُ الْقُرْآنِ لا یَزْدادُ عَلَى النَّشْرِ وَالدَّرْسِ إ لاّ غَضاضَة ؟
قالَ علیه السلام : إ نَّ اللّهَ تَعالى لَمْ یَجْعَلْهُ لِزَمانٍ دُونَ زَمانٍ، وَلالِناسٍ دُونَ ناسٍ، فَهُوَ فى کُلِّ زَمانٍ جَدیدٌ وَ عِنْدَ کُلِّ قَوْمٍ غَضُّ إ لى یَوْمِ الْقِیامَةِ.

ترجمه :
یکى از اصحاب حضرت به نام ابن سِکیّت گوید: از امام هادى علیه السلام سؤ ال کردم : چرا قرآن با مرور زمان و زیاد خواندن و تکرار، کهنه و مندرس نمى شود؛ بلکه همیشه حالتى تازه و جدید در آن وجود دارد؟
مام علیه السلام فرمود: چون که خداوند متعال قرآن را براى زمان خاصّى و یا طایفه اى مخصوص قرار نداده است ؛ بلکه براى تمام دوران ها و تمامى اقشار مردم فرستاده است ، به همین جهت همیشه حالت جدید و تازه اى دارد و براى جوامع بشرى تا روز قیامت قابل عمل و اجراء مى باشد.


-----------------------------
12- قالَ علیه السلام :الْغَضَبُ عَلى مَنْ لا تَمْلِکُ عَجْزٌ، وَ عَلى مَنْ تَمْلِکُ لُؤْمٌ.
ترجمه :
فرمود: غضب و تندى در مقابل آن کسى که توان مقابله با او را ندارى ، علامت عجز و ناتوانى است ، ولى در مقابل کسى که توان مقابله و رو در روئى او را دارى علامت پستى و رذالت است .


-----------------------------
13- قالَ علیه السلام : یَاْتى عَلماءُ شیعَتِنا الْقَوّامُونَ بِضُعَفاءِ مُحِبّینا وَ اءهْلِ وِلایَتِنا یَوْمَ الْقِیامَةِ، وَالاْ نْوارُ تَسْطَعُ مِنْ تیجانِهِمْ.
ترجمه :
فرمود: علماء و دانشمندانى که به فریاد دوستان و پیروان ما برسند و از آن ها رفع مشکل نمایند، روز قیامت در حالى محشور مى شوند که تاج درخشانى بر سر دارند و نور از آن ها مى درخشد.
-----------------------------
14- قالَ علیه السلام : لِبَعْضِ قَهارِمَتِهِ: اسْتَکْثِرُوا لَنا مِنَ الْباذِنْجانِ، فَإ نَّهُ حارُّ فى وَقْتِ الْحَرارَةِ، بارِدٌ فى وَقْتِ الْبُرُودَةِ، مُعْتَدِلٌ فِى الاْ وقاتِ کُلِّها، جَیِّدٌ عَلى کلِّ حالٍ.
ترجمه :
به بعضى از غلامان خود فرمود: بیشتر براى ما بادمجان پخت نمائید که در فصل گرما، گرم و در فصل سرما، سرد است .
و در تمام دوران سال معتدل مى باشد و در هر حال مفید است.


-----------------------------
15- قالَ علیه السلام : التَّسْریحُ بِمِشْطِ الْعاجِ یُنْبُتُ الشَّعْرَ فِى الرَّأ سِ، وَ یَطْرُدُ الدُّودَ مِنَ الدِّماغِ، وَ یُطْفِى ءُ الْمِرارَ، وَ یَتَّقِى اللِّثةَ وَ الْعَمُورَ.
ترجمه :
فرمود: شانه کردن موها به وسیله شانه عاج ، سبب روئیدن و افزایش مو مى باشد، همچنین سبب نابودى کرم هاى درون سر و مُخ خواهد شد و موجب سلامتى فکّ و لثه ها مى گردد.


-----------------------------
16- قالَ علیه السلام : اُذکُرْ مَصْرَعَکَ بَیْنَ یَدَىْ اءهْلِکَ لا طَبیبٌ یَمْنَعُکَ، وَ لا حَبیبٌ یَنْفَعُکَ.
ترجمه :
فرمود: بیاد آور و فراموش نکن آن حالت و موقعى را که در میان جمع اعضاء خانواده و آشنایان قرار مى گیرى و لحظات آخر عمرت سپرى مى شود و هیچ پزشکى و دوستى و ثروتى نمى تواند تو را از آن حالت نجات دهد.


-----------------------------
17- قالَ علیه السلام : إ نَّ الْحَرامَ لایَنْمى ، وَإ نْ نَمى لا یُبارَکُ فیهِ، وَما اءَنْفَقَهُ لَمْ یُؤْجَرْ عَلَیْهِ، وَ ما خَلَّفَهُ کانَ زادَهُ إ لَى النّارِ.
ترجمه :
فرمود: همانا اموال حرام ، رشد و نموّ ندارد و اگر هم احیاناً رشد کند و زیاد شود برکتى نخواهد داشت و با خوشى مصرف نمى گردد.
و آنچه را از اموال حرام انفاق و کمک کرده باشد اءجر و پاداشى برایش نیست و هر مقدارى که براى بعد از خود به هر عنوان باقى گذارد معاقب مى گردد.


-----------------------------
18- قالَ علیه السلام : اَلْحِکْمَةُ لا تَنْجَعُ فِى الطِّباعِ الْفاسِدَةِ.
ترجمه :
فرمود: حکمت اثرى در دل ها و قلب هاى فاسد نمى گذارد.


-----------------------------
19- قالَ علیه السلام : مَنْ رَضِىَ عَنْ نَفْسِهِ کَثُرَ السّاخِطُونَ عَلَیْهِ.
ترجمه :
فرمود: هر که از خود راضى باشد بدگویان او زیاد خواهند شد.


-----------------------------
20- قالَ علیه السلام : اَلْمُصیبَةُ لِلصّابِرِ واحِدَةٌ وَ لِلْجازِعِ اِثْنَتان .
ترجمه :
فرمود: مصیبتى که بر کسى وارد شود و صبر و تحمّل نماید، تنها یک ناراحتى است ؛ ولى چنانچه فریاد بزند و جزع کند دو ناراحتى خواهد داشت.


-----------------------------
21- قالَ علیه السلام : اِنّ لِلّهِ بِقاعاً یُحِبُّ اءنْ یُدْعى فیها فَیَسْتَجیبُ لِمَنْ دَعاهُ، وَالْحیرُ مِنْها.
ترجمه :
فرمود: براى خداوند بقعه ها و مکان هائى است که دوست دارد در آن ها خدا خوانده شود تا آن که دعاها را مستجاب گرداند که یکى از بُقْعه ها حائر و حرم امام حسین علیه السلام خواهد بود.


-----------------------------
22- قالَ علیه السلام : اِنّ اللّهَ هُوَ الْمُثیبُ وَالْمُعاقِبُ وَالْمُجازى بِالاَْعْمالِ عاجِلاً وَآجِلاً.
ترجمه :
فرمود: همانا تنها کسى که ثواب مى دهد و عِقاب مى کند و کارها را در همان لحظه یا در آینده پاداش مى دهد، خداوند خواهد بود.


-----------------------------
23- قالَ علیه السلام : مَنْ هانَتْ عَلَیْهِ نَفْسُهُ فَلا تَاءمَنْ شَرَّهُ.
ترجمه :
فرمود: هرکس به خویشتن إ هانت کند و کنترل نفس نداشته باشد خود را از شرّ او در اءمان ندان .


-----------------------------
24- قالَ علیه السلام : اَلتَّواضُعُ اءنْ تُعْطَیَ النّاسَ ما تُحِبُّ اءنْ تُعْطاهُ.
ترجمه :
فرمود: تواضع و فروتنى چنان است که با مردم چنان کنى که دوست دارى با تو آن کنند.


-----------------------------
25- قالَ علیه السلام : اِنّ الْجِسْمَ مُحْدَثٌ وَاللّهُ مُحْدِثُهُ وَ مُجَسِّمُهُ.
ترجمه :
فرمود: همانا اجسام ، جدید و پدیده هستند و خداوند متعال به وجود آورنده و تجسّم بخش آن ها است.


-----------------------------
26- قالَ علیه السلام : لَمْ یَزَلِ اللّهُ وَحْدَهُ لا شَیْئىٌ مَعَهُ، ثُمَّ خَلَقَ الاَْشْیاءَ بَدیعاً، وَاخْتارَ لِنَفْسِهِ اءحْسَنَ الاْ سْماء.
ترجمه :
فرمود: خداوند از اءزَل ، تنها بود و چیزى با او نبود، تمام موجودات را با قدرت خود آفریده ، و بهترین نام ها را براى خود برگزید.


-----------------------------
27- قالَ علیه السلام : اِذا قامَ الْقائِمُ یَقْضى بَیْنَ النّاسِ بِعِلْمِهِ کَقَضاءِ داوُد علیه السلام وَ لا یَسْئَلُ الْبَیِّنَةَ.
ترجمه :
فرمود: زمانى که حضرت حجّت (عجّ) قیام نماید در بین مردم به علم خویش قضاوت مى نماید؛ همانند حضرت داود علیه السلام که از دلیل و شاهد سؤ ال نمى فرماید.


-----------------------------
28- قالَ علیه السلام : مَنْ اَطاعَ الْخالِقَ لَمْ یُبالِ بِسَخَطِ الْمَخْلُوقینَ وَ مَنْ اءسْخَطَ الْخالِقَ فَقَمِنٌ اءنْ یَحِلَّ بِهِ الْمَخْلُوقینَ.
ترجمه :
فرمود: هرکس مطیع و پیرو خدا باشد از قهر و کارشکنى دیگران باکى نخواهد داشت .


-----------------------------
29- قالَ علیه السلام : اَلْعِلْمُ وِراثَةٌ کَریمَةٌ وَالاْ دَبُ حُلَلٌ حِسانٌ، وَالْفِکْرَةُ مِرْآتٌ صافَیةٌ.
ترجمه :
فرمود: علم و دانش بهترین یادبود براى انتقال به دیگران است ، ادب زیباترین نیکى ها است و فکر و اندیشه آئینه صاف و تزیین کننده اعمال و برنامه ها است .


-----------------------------
30- قالَ علیه السلام : الْعُجْبُ صارِفٌ عَنْ طَلَبِ الْعِلْمِ، داعٍ إ لىَ الْغَمْطِ وَ الْجَهْلِ.
ترجمه :
فرمود: خودبینى و غرور، انسان را از تحصیل علوم باز مى دارد و به سمت حقارت و نادانى مى کشاند.


-----------------------------
31- قالَ علیه السلام : لا تُخَیِّبْ راجیکَ فَیَمْقُتَکَ اللّهُ وَ یُعادیکَ.
ترجمه :
فرمود: کسى که به تو امید بسته است ناامیدش مگردان ، وگرنه مورد غضب خداوند قرار خواهى گرفت .


-----------------------------
32- قالَ علیه السلام : مَا اسْتَراحَ ذُو الْحِرْصِ.
ترجمه :
فرمود: شخص طمّاع و حریص نسبت به اموال و تجمّلات دنیا هیچگاه آسایش و استراحت نخواهد داشت.


-----------------------------
33- قالَ علیه السلام : الْعِتابُ مِفْتاحُ التَّقالى ، وَالعِتابُ خَیْرٌ مِنَ الْحِقْدِ.
ترجمه :
فرمود: (مواظب باش که ) عتاب و پرخاش گرى ، مقدّمه و کلید غضب است ، ولى در هر حال پرخاش گرى نسبت به کینه و دشمنى درونى بهتر است (چون کینه ، ضررهاى خظرناک ترى را در بردارد).


-----------------------------
34- قالَ علیه السلام : الْغِنى قِلَّةُ تَمَنّیکَ، وَالرّضا بِما یَکْفیکَ، وَ الْفَقْرُ شَرَهُ النّفْسِ وَ شِدَّةُ القُنُوطِ، وَالدِّقَّةُ إ تّباعُ الْیَسیرِ وَالنَّظَرُ فِى الْحَقیرِ.
ترجمه :
متر آرزو و توقّع باشد و به آنچه موجود و حاضر است راضى و قانع گردى ، ولیکن فقر و تهى دستى در آن موقعى است که آرزوهاى نفسانى اهمیّت داده شود، امّا دقّت و توجّه به مسائل ، اهمیّت دادن به امکانات موجود و مصرف و استفاده صحیح از آن ها است ، اگر چه ناچیز و کم باشد.


-----------------------------
35- قالَ علیه السلام : الاِْمامُ بَعْدى الْحَسَنِ، وَ بَعْدَهُ ابْنُهُ الْقائِمُ الَّذى یَمْلاَُ الاَْرْضَ قِسْطاً وَ عَدْلاً کَما مُلِئَتْ جَوْراً وَ ظُلْماً.
ترجمه :
فرمود: امام و خلیفه بعد از من (فرزندم ) حسن ؛ و بعد از او فرزندش مهدى موعود علیهما السلام مى باشد که زمین را پر از عدل و داد مى نماید، همان طورى که پر از ظلم و ستم گشته باشد.


-----------------------------
36- قالَ علیه السلام : إ ذا کانَ زَمانُ الْعَدْلِ فیهِ أ غْلَبُ مِنَ الْجَوْرِ فَحَرامٌ أ نْ یُظُنَّ بِأ حَدٍ سُوءاً حَتّى یُعْلَمَ ذلِکَ مِنْهُ.
ترجمه :
فرمود: در آن زمانى که عدالت اجتماعى ، حاکم و غالب بر تباهى باشد، نباید به شخصى بدگمان بود مگر آن که یقین و معلوم باشد.


-----------------------------
37- قالَ علیه السلام : إ نَّ لِشیعَتِنا بِوِلایَتِنا لَعِصْمَةٌ، لَوْ سَلَکُوا بِها فى لُجَّةِ الْبِحارِ الْغامِرَةِ.
ترجمه :
فرمود: همانا ولایت ما اهل بیت براى شیعیان و دوستانمان پناهگاه اءمنى مى باشد که چنانچه در همه امور به آن تمسّک جویند، بر تمام مشکلات (مادّى و معنوى ) فایق آیند.


-----------------------------
38- قالَ علیه السلام : یا داوُدُ لَوْ قُلْتَ: إ نَّ تارِکَ التَّقیَّةَ کَتارِکِ الصَّلاةِ لَکُنتَ صادِقاً.
ترجمه :
فرمود: به یکى از اصحابش - به نام داود صرّمى - فرمود: اگر قائل شوى که ترک تقیّه همانند ترک نماز است ، صادق خواهى بود.


-----------------------------
39- قالَ: سَاءلْتُهُ عَنِ الْحِلْمِ؟ فَقالَ علیه السلام : هُوَ اءنْ تَمْلِکَ نَفْسَکَ وَ تَکْظِمَ غَیْظَکَ، وَ لا یَکُونَ ذلَکَ إ لاّ مَعَ الْقُدْرَةِ.
ترجمه :
یکى از اصحاب از آن حضرت پیرامون معناى حِلم و بردبارى سؤ ال نمود؟
حضرت در پاسخ فرمود: این که در هر حال مالک نَفْس خود باشى و خشم خود را فرو برى و آن را خاموش نمائى و این تحمّل و بردبارى در حالى باشد که توان مقابله با شخصى را داشته باشى .


-----------------------------
40- قالَ علیه السلام : اِنّ اللّهَ جَعَلَ الدّنیا دارَ بَلْوى وَالاْ خِرَةَ دارَ عُقْبى ، وَ جَعَلَ بَلْوى الدّنیا لِثوابِ الاْ خِرَةِ سَبَباً وَ ثَوابَ الاْ خِرَةِ مِنْ بَلْوَى الدّنیا عِوَضاً.
ترجمه :
فرمود: همانا خداوند، دنیا را جایگاه بلاها و امتحانات و مشکلات قرار داد؛ و آخرت را جایگاه نتیجه گیرى زحمات ، پس بلاها و زحمات و سختى هاى دنیا را وسیله رسیدن به مقامات آخرت قرار داد و اجر و پاداش زحمات دنیا را در آخرت عطا مى فرماید.

منبع:aviny.com


[ چهارشنبه 93/3/14 ] [ 1:6 عصر ] [ محمد مبین احسانی نیا ] [ نظرات () ]

 

سخنان پندآموز از قرآن کریم,سخنان حکیمانه از قرآن کریم

جملاتی حکیمانه از قرآن کریم
کتابی فرخنده بر تو فرو فرستادیم، تا در آیات آن تدبیر کنند و خردمندان از آن پند گیرند. ص آیه

29

 

************************
بدانید که زندگی دنیا بازی و سرگرمى و آرایش و فخرفروشى شما به یکدیگر و رقابت در افزایش اموال و فرزندان است. همانند بارانی که محصولش کشاورزان را در شگفتی فرو می‏برد ، سپس خشک می‏شود به گونه ‏ای که آن را زرد رنگ می‏بینی،‌سپس خس و خاشاک گردد ... زندگانى دنیا جز کالاى فریبنده نیست. حدید آیه 20
 

 

 ************************
در روی زمین به تکبر راه مرو که نمی توانی زمین را بشکافی و هرگز قامتت به بلندای کوهها نمی رسد. اسراء آیه 37

 ************************
بندگان خاص خداوند رحمان‏،کسانى هستند که با آرامش و بى‏ تکبّر بر زمین راه مى‏ روند؛وهنگامى که جاهلان آنها را مخاطب سازند [و سخنان نابخردانه گویند]،  به ملایمت پاسخ مى‏ دهند. فرقان آیه 63
 

************************
در آنچه خداوند بر تو بخشیده است، سراى آخرت را بجوى و سهم خود را از دنیا فراموش مکن و همانگونه که خدا به تو نیکی کرده است نیکی کن و هرگز فساد در زمین منما که خدا مفسدان را دوست ندارد. قصص آیه 77

 ************************
و هرگاه نعمت و رحمتى به انسان بچشانیم و سپس آن را از او برگیریم او مأیوس و نومید مى‏ شود و به کفران و ناسپاسى بر مى‏ خیزد. هود آیه 9

************************
آیا کسى که در دل شب به طاعت خدا و سجده و قیام بسر برد و از آخرت ، هراسناک ، و به رحمت حق امیدوار باشد، با کسى که در کفر و گناه است یکسان است ؟ زمر آیه 9

************************
آیا وقت آن نرسیده است که دلهای مؤمنان در برابر ذکر خدا و آنچه از حق نازل شده است خاشع گردد؟ و مانند کسانی نباشند که قبلا به آنها کتاب آسمانی داده شد، سپس زمانی طولانی بر آنها گذشت آنگاه دلهایشان سخت شد و بسیارى از آنان نافرمان بودند. حدید آیه 16

 

************************
بگو ای بندگان من که بر خود زیاده روی روا داشتید از رحمت خدا نا امید نشوید در حقیقت خداوند تمام گناهان را می امرزد که او خود امرزنده و مهربان است . زمر آیه 53
 

************************
از رحمت خدا نا امید مباشید که جز کافر هیچ کس از رحمت خدا نا امید نیست. یوسف آیه 87
 

************************
 پس به یاد من باشید تا به یاد شما باشم. بقره آیه 152

 ************************
کسانى که ایمان آورده ‏اند و ایمانشان را به شرک نیالوده ‏اند،امنیت مال آنها است، و آنها هدایت یافتگانند.  انعام آیه 82

 ************************
کسی که دیدار پروردگارش را تمنامی کند ،‌عمل صالح بجای بیاورد و در عبادت پروردگارش هیچ کس را شریک قرار ندهد .کهف آیه 110

 

 ************************
زندگانی دنیا چیزی جز متاع فریبنده نیست . آل عمران آیه 185
 

************************
از آنچه به شما روزی داده ایم  پیش از آنکه روزی فرا رسد که نه معامله ای وجود دارد و نه دوستی و شفاعت ، انفاق کنید. بقره آیه 245

 

 ************************
بگو مرگی که از آن فرار می کنید ؛حتما شما را در خواهد یافت .سپس به سوی کسی که از پنهان و آشکار با خبر است برده می‏شوید و شما را از آنچه انجام می‏دادید خبر می‏دهد. جمعه آیه 8
منبع:jomalatziba.blogfa.com


[ چهارشنبه 93/3/14 ] [ 1:5 عصر ] [ محمد مبین احسانی نیا ] [ نظرات () ]

 

احادیثی درباره تربیت فرزند,سخنان بزرگان درمورد تربیت فرزند,تربیت کودکان

احادیثی گهربار درباره تربیت فرزند
1. قالَ رَسُولُ اللهِ - صَلَّی اللهُ عَلَیْهِ وَ آلِه - : اَحِبُّوا الصِّبْیانَ وَ ارْحَمُوهُمْ وَ اِذا وَعَدْتُمُوهُمْ فَفُوا لَهُمْ فَاِنَّهُمْ لایَرَوْنَ اِلّا اَنَّکُمْ تَرْزُقُونَهُمْ.
رسول خدا - صلی الله علیه و آله - فرمود: کودکان خود را دوست بدارید و با آنان مهربان باشید، وقتی به آن‌ها وعده‌ای می‌دهید حتماً وفا کنید زیرا کودکان، شما را رازق خود می‌پندارند.

«وسائل الشیعه، ج 5، ص 126»

 

 حدیث,احادیث

 

 2. قال الامام الصادق - عَلَیْهِ السَّلامُ - : انَّ اللهَ عَزَّ وَ جَلَّ لَیَرْحَمُ الرَّجُلُ لِشِدَّةِ حُبِّه لِوَلَدِهِ.
امام صادق - علیه السلام - فرمود: همانا خداوند متعال نسبت به شخصی که نسبت به فرزند خود محبت بسیار دارد رحمت و عنایت می‌کند.

 «مکارم الاخلاق، ص 113»

 

حدیث,احادیث

 

3. قال الامام الباقر- عَلَیْهِ السَّلامُ - : إذا بلغ الغلام ثلاث سنین فقل له سبع مرات قل لا إله إلا الله ثم یترک حتى یبلغثلاث سنین و سبعة أشهر و عشرین یوما ثم یقال له قل محمد رسول الله سبع مرات و ... .
امام باقر - علیه السلام - فرمود: هنگامی که کودک به سه سالگی رسید به او بگویند هفت مرتبه بگوید لا اله الّا الله (تا بیاموزد)، در چهار سالگی به او بگویند که هفت مرتبه بگوید محمد رسول الله (تا یاد بگیرد)، در پنج سالگی رویش را به قبله متوجه کنند و به او بگویند که سر به سجده بگذارد، در پایان شش سالگی رکوع و سجده صحیح را به او بیاموزند و در هفت سالگی به طفل گفته شود: دست و رویت را بشوی و پس از آن به او گفته شود: نماز بخوان.

«مکارم الاخلاق، ص 115»

 

حدیث,احادیث

 

4. (کانَ عَلیُّ بْنَ الْحُسَیْنِ - عَلَیْهِ السَّلامُ - اِذا بُشِّرَ بِوَلَدٍ لَمْ یَسْئَلْ اَذَکَرٌ هُوَ اَمْ اُنْثَی بَلْ یَقُولُ اَسَویٌّ فَاِذا کانَ سَویّاً) قالَ:الْحَمْدُ لِلّه الَّذی لَمْ یَخْلُقهُ مُشَوَّهاً.
(وقتی امام سجاد - علیه السلام - را به ولادت مولودی بشارت می‌دادند، نمی‌پرسید پسر است یا دختر، بلکه از اندام معتدل و ساختمان سالم او سؤال می‌کرد. چون خبر سلامتش را می‌شنید)، می‌گفت: خدا را شکر که او را قبیح و ناموزون نیافریده است.

«مکارم الاخلاق، ص 119»

 

حدیث,احادیث

 

5. قال رسول الله - صلی الله علیه و آله - وَقِّرُوا کِبارَکُمْ وَ ارْحَمُوا صِغارَکُمْ.
رسول اکرم - صلی الله علیه و آله - فرمود: به بزرگسالان خود احترام کنید و نسبت به کودکان خویش ترحم و عطوفت نمائید.

«عیون اخبارالرضا، ص 163»

 

حدیث,احادیث

 
6. قالَ رَسُولُ اللهِ - صَلَّی اللهُ عَلَیْهِ وَ آلِه - : لَیْسَ مِنّا مَنْ لَمْ یَرْحَمْ صَغیرَنا وَ لَمْ یُوَقِّرْ کَبِیرَنا.
پیغمبر اکرم - صلی الله علیه و آله - فرمود: کسی که به کودکان مسلمین رحمت و محبت نکند و بزرگسالان را احترام ننماید، از ما نیست.

«مجموعة ورام، ج 1، ص34»

 

حدیث,احادیث

 

7. النَّبیِّ - صَلَّی اللهُ عَلَیْهِ وَ آلِه - نَظَرَ اِلی رَجُلٍ لَهُ ابْنانِ فَقَبَّلَ اَحَدَهُما وَ تَرَکَ الآخَرَ. فَقالَ رسول الله - صَلَّی اللهُ عَلَیْهِ وَآلِه - فَهَلّا ساوَیْتَ بَیْنَهُما؟
(پدری با دو فرزند خود شرفیاب محضر رسول اکرم - صلی الله علیه و آله - بود. یکی از فرزندان خود را بوسید و به فرزند دیگر اعتنایی نکرد.) پیغمبر که این رفتار (نادرست) را مشاهده کرد، به او فرمود: چرا با فرزندانت به طور مساوی رفتار نمی‌کنی؟

«مکارم الاخلاق، ص 113»

 

حدیث,احادیث

 

8. قال الامام الصادق - عَلَیْهِ السَّلامُ - : اِعْدِلُوا بَیْنَ اَوْلادِکُمْ کَما تُحِبّونَ اَنْ یَعْدِلُوا بَیْنَکُمْ.
امام صادق - علیه السلام - فرمود: بین فرزندان خود به عدالت رفتار نمایید، همان طور که مایلید فرزندان شما بینتانبه عدل و داد رفتار کنند.

«بحار الانوار، ج101، ص92»

 

حدیث,احادیث

 

9. قال الامام الصادق - عَلَیْهِ السَّلامُ - : اَکثِرُوا مِنْ قُبْلَةِ اَوْلادِکُمْ فَاِنَّ لَکُمْ بِکُلِّ قُبْلَةٍ دَرَجَةً.
امام صادق - علیه السلام - فرمود: فرزندان خود را بسیار ببوسید زیرا برای شما در هر بوسیدن درجه‌ای است.

«بحار الانوار، ج101، ص92»

 

حدیث,احادیث

 
10. قَبَّلَ رَسُولُ اللهِ - صَلَّی اللهُ عَلَیْهِ وَ آلِه - الحَسَنَ و الْحُسَیْنَ - عَلَیْهِما السَّلامُ - فَقالَ: الْاقْرَعُ بْنُ حابِسٍ اِنَّ لی عَشْرَةًمِنَ‌ الْاَوْلادِ ما قَبَّلْتُ واحِداً مِنْهُمْ. فَقالَ: ما عَلَیَّ اَنْ نَزَعَ اللهُ الرَّحْمَةَ مِنْکَ.
رسول اکرم - صلی الله علیه و آله - حسن و حسین - علیهما السلام - را بوسید. اقرع بن حابس که ناظر مهر و عطوفت پیغمبر نسبت به فرزندان خود بود، عرض کرد: من ده فرزند دارم و هرگز آن‌ها را نبوسیده‌ام. حضرت در جواب فرمود: ر.بطی به من ندارد که خداوند ریشه رحمت و شفقت را از قلب تو کنده است.

«مکارم الاخلاق، ص 113»

 

حدیث,احادیث

 
11. عَنِ النَّبیِّ - صَلَّی اللهُ عَلَیْهِ وَ آلِه - اِنَّهُ کانَ جالِساً فَاَقْبَلَ الْحَسَن وَ الْحُسَیْنُ - عَلَیْهِما السَّلامُ - فلما رآهما النبی -صلی الله علیه و آله - و استبطأ بلوغهما ... .
رسول اکرم - صلی الله علیه و آله - نشسته بود، حسن و حسین - علیهما السلام - وارد شدند، حضرت به احترام آن‌ها از جای برخاست و به انتظار ایستاد، حرکت آن دو به سوی پیامبر به طول انجامید. رسول اکرم - صلی الله علیه و آله - به طرف کودکان پیش رفت و از آنان استقبال نمود، هردو را بر دوش خود سوار نمود و فرمود: فرزندان عزیز، مرکب شما چه خوب مرکبی است و شماها چه سواران خوبی هستید!

«بحار الانوار، ج 10، ص80»

 

حدیث,احادیث

 
12. کانَ رسول الله - صَلَّی اللهُ عَلَیْهِ وَ آلِه - یَقْدِمُ مِنَ السَّفرِ فَیَتَلَقّاهُ الصِّبیانُ ... .
موقعی که رسول اکرم از سفری مراجعت می‌فرمود و در رهگذر با کودکان مردم برخورد می‌کرد به احترام آن‌ها می‌ایستاد، سپس امر می‌فرمود کودکان را می‌آوردند، از زمین برمی‌داشتند و به آن‌ حضرت می‌دادند. رسول اکرم بعضی را در بغل می‌گرفت و بعضی را بر پشت و دوش خود سوار می‌کرد و به اصحاب خویش می‌فرمود: کودکان را بغل بگیرید و بر دوش خود بنشانید.

«محجة البیضاء، ج 3، ص 366»

 

حدیث,احادیث

 

13. قال رسول الله - صَلَّی اللهُ عَلَیْهِ وَ آلِه - : اَکْرِمُوا اَوْلادَکُمْ وَ اَحْسِنُوا آدابَکُمْ.
رسول اکرم - صلی الله علیه و آله - فرمود: به فرزندان خود احترام کنید و با آداب و روش پسندیده با آن‌ها معاشرت نمایید.

 «بحار الانوار، ج 23، ص 114»

 

حدیث,احادیث

 
14. دَعِیَ رسول الله - صَلَّی اللهُ عَلَیْهِ وَ آلِه - اِلی صَلوةٍ وَ الْحَسَنُ‌ - عَلَیْهِ السَّلامُ - مُتَعَلِّقُ بِه فَوَضَعَهُ ... .
رسول اکرم - صلی الله علیه و آله - مردم را به نماز دعوت کرد و حضرت حسن - علیه السلام - طفل خردسال صدیقه اطهر نیز با آن‌ حضرت بود. پیغمبر طفل را کنار خود نشاند و به نماز ایستاد. یکی از سجده‌های نماز را خیلی طول داد. (راوی حدیث می‌گوید: ) من سر از سجده برداشتم، دیدم حضرت حسن - علیه السلام - از جای خود برخاسته و روی کتف پیغمبر نشسته است. وقتی نماز تمام شد مأمومین گفتند: یا رسول الله چنین سجده‌ای از شما ندیده بودیم، گمان کردیم وحی به شما رسیده است. پیامبر اکرم - صلی الله علیه و آله - فرمود: وحی نرسیده بود، فرزندم حسن در حال سجده بر دوشم سوار شد، نخواستم تعجیل کنم و کودک را به زمین بگذارم، آن قدر صبر کردم تا خودش از کتفم پائین آمد.

«بحار الانوار، ج 10، ص 82»

 

حدیث,احادیث

 
15. قال الامام الصادق - عَلَیْهِ السَّلامُ - : صَلَّی رَسُولُ اللهِ - صَلَّی اللهُ عَلَیْهِ وَ آلِه - بالنّاسِ ظهرَ مخفف فی الرّکعتینِالاخیرتینِ ... .
امام صادق - علیه السلام - فرمود: رسول اکرم - صلی الله علیه و آله - نماز ظهر را با مردم به جماعت گذارد و دورکعت آخر را به سرعت و با اسقاط مستحبات برگزار کرد. پس از نماز مردم گفتند: یا رسول الله آیا در نماز پیش‌آمدی شد؟ حضرت پرسید مگر چه شده؟ عرض کردند دو رکعت آخر را به سرعت، ادا کردید. فرمود: مگر صدای شیون و استغاثه کودک را نشنیدید.

«الکافی، ج 6، ص48»

 

حدیث,احادیث

 
16. قالَ اَبوالْحَسَنِ - عَلَیْهِ السَّلامُ - : اِذا وَعَدْتُمُ الصِّبْیانَ فَفُوا لَهُمْ فَاِنَّهُمْ یَرَوْنَ اَنَّکُمُ الّذینَ ... .
امام کاظم - علیه السلام - فرمود: چون به اطفال وعده‌ای دادید وفا کنید (و تخلف ننمائید)، زیرا کودکان گمان می‌کنند شما رازق آن‌ها هستید. خداوند برای هیچ چیز به قدر تجاوز به حقوق زنان و کودکان غضب نمی‌کند.

«الکافی، ج 6، ص 50»

 

حدیث,احادیث

 
17. قالَ رَسُولُ اللهِ - صَلَّی اللهُ عَلَیْهِ وَ آلِه - : اِذا واعَدَ اَحَدُکُمْ صّبِیَّهُ فَلْیُنْجِزْ.
رسول خدا - صلی الله علیه و آله - فرمود: وقتی یکی از شما به فرزند خود وعده‌ای داد پس به آن وفا کند و از عهد خود تخلف ننماید.

«مستدرک الوسائل، ج 2، ص 626»

 

حدیث,احادیث

 
18. قال الامام علی - عَلَیْهِ السَّلامُ - : لایَصْلَحُ الْکِذْبُ جِدٌّ وَ لاهَزْلٌ وَ لا اَنْ یَعِدَ اَحَدُکُمْ صَبِیَّهُ ثُمَّ لایَفِیَ لَهُ.
امام علی - علیه السلام - فرمود: شایسته نیست آدمی به جد یا به شوخی دروغ بگوید و شایسته نیست کسی بهفرزند خود وعده‌ای بدهد و به‌ آن وفا ننماید.

«وسائل الشیعه، ج3، ص 232»

 

حدیث,احادیث

 
19. قالَ رسول الله - صَلَّی اللهُ عَلَیْهِ وَ آلِه - : مَنْ کانَ عنْدَهُ صَبیٌّ فَلْیَتَصابَ لَهُ.
رسول اکرم - صلی الله علیه و آله - ‌فرمود: آن کس که نزد او کودکی است باید (در پرورش وی) کودکانه رفتار نماید.

«وسائل الشیعه، ج 5، ص 126»

 

حدیث,احادیث

 
20. قالَ اَمیرُ الْمُؤْمِنینِ - عَلَیْهِ السَّلامُ - : مَنْ کانَ لَهُ وَلَدٌ صَبا.
امام علی - علیه السلام - فرمود: کسی که کودکی دارد باید (در راه تربیت او) ) کودکانه رفتار نماید.

«وسائل الشیعه، ج 5، ص 126»

 

حدیث,احادیث

 

 21. قالَ رسول الله - صَلَّی اللهُ عَلَیْهِ وَ آلِه - : رَحِمَ اللهُ عَبْداً اَعانَ وَلَدَهُ عَلی بِرِّهِ بِالاِحْسانِ اِلَیْهِ وَ التَّاَلُّفِ لَهُ وَ تَعْلیمِه وَتأدیبِه.
رسول خدا - صلی الله علیه و آله - فرمود: خداوند رحمت کند پدری را که با نیکی نمودن و مهربانی به فرزندش و با آموزش دادن و ادب کردنش او را در نیکی به خود یاری می‌کند.

«مستدرک الوسائل، ج 2، ص 626»

 

حدیث,احادیث

 

22. قال الامام الصادق - عَلَیْهِ السَّلامُ - : اَلْغُلامُ یَلْعَبُ سَبْعَ سِنینَ وَ یَتَعَلَّمُ الْکِتابَ سَبْعَ سِنینَ و یَتَعَلَّمُ الْحَلالَ و الْحَرامَسَبْعَ سِنینَ.
امام صادق - علیه السلام - فرمود: طفل هفت سال بازی کند، هفت سال خواندن و نوشتن بیاموزد، هفت سال حلال و حرام (احکام الهی) را یاد بگیرد.

«الکافی، ج 6، ص 46»

 

حدیث,احادیث

 

 23. قال الامام الصادق - عَلَیْهِ السَّلامُ - : دَعِ ابْنَکَ یَلْعَبْ سَبْعَ سِنینَ.
امام صادق - علیه السلام - فرمود: فرزند خود را هفت سال آزاد بگذار تا بازی کند.

«الکافی، ج6، ص 46»

 

حدیث,احادیث

 
24. قالَ رَسُولُ اللهِ - صَلَّی اللهُ عَلَیْهِ وَ آلِه - : رَحِمَ اللهُ مَنْ اَعانَ وَلَدَهُ عَلی بِرِّه. قالَ کَیْفَ یُعینُهُ عَلی بِرِّه؟ قالَ یَقْبَلُمَیْسُورَهُ وَ یَتَجاوَزُ عَنْ مَعْسُورِه وَ لا یُرْهِقُهُ وَ لا یَخْرُقُ بِه.
رسول اکرم - صلی الله علیه و آله - فرمود: خدای رحمت کند کسی را که فرزندش را در نیکی به خود یاری می‌کند. راوی حدیث پرسید: چگونه فرزندمان را در نیکی به خود یاری نماییم؟ حضرت فرمود: آنچه را که کودک در قوه و توان داشته و انجام داده است از او قبول کند، آنچه انجام آن برای کودک سنگین و طاقت فرسا است از او نخواهد، او را به گناه و طغیان وادار نکند و به او دروغ نگوید و در برابر او مرتکب اعمال جاهلانه (و احمقانه) نشود.

«الکافی، ج 6، ص 50»

 

حدیث,احادیث

 

25. قالَ رَسُولُ اللهِ - صَلَّی اللهُ عَلَیْهِ وَ آلِه - : رَحِمَ اللهُ والِدَیْنِ اَعانا وَلَدَهُما عَلی بِرِّهِما.
رسول اکرم - صلی الله علیه و آله - فرمود: خداوند رحمت کند پدر و مادری را که فرزندان خویش را در نیکی کردن به خود یاری نمایند.

 «مستدرک الوسائل، ج 2، ص 625»

 

حدیث,احادیث

 

26. قال الامام الباقر - عَلَیْهِ السَّلامُ - : یُحْفَظُ الْاَطْفالُ بِصلاحِ آبائِهِمْ.
امام باقر - علیه السلام - فرمود: حفظ اطفال از خطرات و انحراف‌ها در صلاحیت و شایستگی (وظیفه) پدران آن‌ها است.

«بحار الانوار، ج 15، ص 178»

 

 حدیث,احادیث

 
27. رُوِیَ عَنِ النَّبِیِّ - صَلَّی اللهُ عَلَیْهِ وَ آلِه - اِنَّهُ نَظَرَ اِلی بَعْضِ الْاَطْفالِ فَقالَ: وَیْلٌ لِاَولادِ آخِرِ الزَّمانِ
رسول اکرم به تعدادی از کودکان نگاه کرد، سپس فرمود: وای بر فرزندان آخر‌الزمان از پدرانشان. عرض شد یا رسول الله از پدران مشرک آن‌ها؟ فرمود: نه بلکه از پدران مسلمانشان که هیچ چیز از فرائض مذهبی را به آنان نمی‌آموزند و اگر خود فرزندان پاره‌ای از مسائل دینی را فرا گیرند آن‌ها را باز می‌دارند و تنها به این قانع هستند که فرزندانشان متاع ناچیزی از دنیا بدست آورند، من از این قبیل پدران بری هستم و آنان نیز از من بیزارند.

 «مستدرک الوسائل، ج 2، ص 625»

 

حدیث,احادیث

 
28. قالَ رسول الله - صَلَّی اللهُ عَلَیْهِ وَ آلِه - مَنْ فَرَّحَ ابْنَتَهُ فَکَاَنَّما اَعْتَقَ رَقَبَةً مِنْ وُلْدِ اِسْمعیلَ وَ مَنْ اَقَرَّ عَیْنَ ابْنٍ فَکَاَنَّمابَکی مِنْ خَشْیَةِ اللهِ.
رسول خدا - صلی الله علیه و آله - فرمود: کسی که دختر بچه خود را شادمان کند مانند کسی است که بنده‌ای را از فرزندان (حضرت) اسماعیل، آزاد کرده باشد، و آن کس که پسر بچه خود را مسرور و دیده او را روشن کند مانند کسی است که از خوف خدا گریسته باشد.

«مکارم الاخلاق، ص 114»

 

 حدیث,احادیث

 
29. قالَ رَسُولُ اللهِ - صَلَّی اللهُ عَلَیْهِ وَ آلِه - : اِذا نَظَرَ الْوالِدُ اِلی وَلَدِه فَسَرَّهُ کانَ لِلْوالِدِ عِتْقُ نَسْمَةٍ.
رسول اکرم - صلی الله علیه و آله - فرمود: هرگاه پدری با نگاه (مودّت‌آمیز) خود فرزند خویش را مسرور کند، خداوند به او اجر آزاد کردن یک بنده را می‌دهد.

«مستدرک الوسائل، ج2، ص626»

 

حدیث,احادیث

 
30. عَنْ مُعاوِیَةَ بْنَ وَهَبٍ قالَ: سَألتُ اَباعَبْدِاللهِ - عَلَیْهِ السَّلامُ - فی کَمْ یُؤْخَذُ الصَّبیُّ بالصَّلوةِ؟ فَقالَ بَیْنَ سَبْعِ سِنینَ وسِتُ سِنینَ.
معاویة بن هب از امام صادق - علیه السلام - پرسید، در چه سنی کودک به نماز امر ‌شود؟ حضرت فرمود: بین شش و هفت سالگی.

«وسائل الشیعه، ج 2، ص 3»

 

حدیث,احادیث

 

31. قال الامام الصادق - عَلَیْهِ السَّلامُ - : بادِرُوا اَحْداثِکُمْ بِالْحَدیثِ قَبْلَ اَنْ یَسْبِقَکُمْ اِلَیْهِمُ الْمُرْجِئَةُ.
امام صادق - علیه السلام - فرمود: احادیث اسلامی را به نوجوانان خود بیاموزید (و در انجام این وظیفه تربیتی تسریع نمایید)، پیش از آن که مخالفان گمراه بر شما پیشی گیرند (و آنان را گمراه سازند).

«الکافی، ج6، ص 47»

 

حدیث,احادیث

 
32. قالَ رَسُولُ اللهِ - صَلَّی اللهُ عَلَیْهِ وَ آلِه - : اِذا بَلَغَتِ الْجارِیَةُ سِتَّ سِنینَ فَلا یُقَبِّلْهَا الْغُلامُ و الْغُلامُ لا تُقَبِّلْهُ الْمَرْأةُ اذاجاوَزَ سَبْعَ سِنینَ.
رسول اکرم - صلی الله علیه و آله - فرمود: هنگامی که دختر بچه ای شش ساله شد، پسر بچه ای او را نبوسد و همچنین زن‌ها از بوسیدن پسر بچه‌ای که سنش از هفت سال تجاوز کرده است، خودداری کنند.

«مکارم الاخلاق، ص 115»

 

حدیث,احادیث

 

33. قالَ اَبِی الْحَسَنِ - عَلَیْهِ السَّلامُ - : اِذا اَتَتْ عَلَی الْجارِیَةِ سِتُّ سِنینَ لَمْ یَجُزْ اَنْ یُقَبِّلَها رَجُلٌ لَیْسَتْ هِیَ بِمَحْرَمٍ لَهُ وَلایَضُمُّها اِلَیْهِ.
امام کاظم - علیه السلام - فرمود: وقتی دختر بچه شش ساله شد، جایز نیست مرد نامحرم او را ببوسد، و همچنین نمی‌تواند او را در آغوش بگیرد (بغل کند).

«وسائل الشیعه، ج 5، ص 28»

 

حدیث,احادیث

 

34. قالَ الامام علی - عَلَیْهِ السَّلامُ - : تَعَلَّمُوا الْعِلْمَ صِغاراً تَسُودُوا بِه کِباراً.
امام علی - علیه السلام - فرمود: در خُردسالی علم بیاموزید تا در بزرگسالی به برتری و سیادت نائل آیید.

«شرح ابن ابی الحدید، ج 20، ص 267»

 

حدیث,احادیث

 

 35. قالَ رَسُولُ اللهِ - صَلَّی اللهُ عَلَیْهِ وَ آلِه - : والَّذی نَفْسی بِیَدِهِ لَوْ اَنَّ رَجُلاً غَشَیَ امْرَأتَهُ و فِی الْبَیْتِ صَبِیٌّ ... .
رسول اکرم - صلی الله علیه و آله - فرمود: قسم به آنکه جانم در دست اوست، اگر مردی با همسر خود آمیزش کند و در آنجا، کودک بیداری آن دو را در حال آمیزش ببیند و سخنان آنان و همچنین صدای تنفسشان را بشنود، آن طفل هرگز رستگار نخواهد شد، چه دختر باشد و یا پسر، سرانجام به زنا آلوده می‌شود.

«وسائل الشیعه، ج 5، ص 16»

 

حدیث,احادیث

 

36. قالَ رَسُولُ اللهِ - صَلَّی اللهُ عَلَیْهِ وَ آلِه - : إنَّ اللَّهَ تَعالی یُحِبُّ أن تَعدِلُوا بَینَ أولادِکم حَتّی فی القُبَلِ.
پیامبر اکرم - صلی الله علیه و آله - فرمود: خداوند دوست دارد که میان فرزندانتان عادلانه رفتار کنید، حتی در بوسیدن آنها.

«میزان الحکمه، ح 22665»


[ چهارشنبه 93/3/14 ] [ 1:5 عصر ] [ محمد مبین احسانی نیا ] [ نظرات () ]

 

غیبت,احادیثی درباره غیبت,حدیث درمورد غیبت

احادیثی درباره غیبت

حضرت محمد (ص) : هرکه مرد یا زن مسلمانی را غیبت کند ، خداوند تعالی چهل روز و شب نماز و روزه او را قبول نکند ، مگر اینکه کسی که غیبتش را نموده از وی در گذرد.  جامع الاخبار صفحه 109


----------------------------------------
 امام صادق (ع) : غیبت ،حسنات ( خوبی ها و نیکی ها ) را از بین می برد همانطور که آتش هیزم را از بین می برد. خداوند بزرگ به موسی وحی می فرمود : غیبت کننده اگر توبه کند آخرین کسی است که وارد بهشت میشود و اگر توبه نکند نخستین کسی است که وارد آتش می گردد.  بحارالانوار جلد 75 صفحه 257 حدیث 48


----------------------------------------
امام صادق (ع) : غیبت نکن که غیبتت می کنند ( غیبت کسی را نکن که غیبتت می کنند ) برای برادرت چاه مکن که در آن می افتی چون همانطور که برخورد می کنی با تو برخورد میشود. ( هر جوری رفتار کنی همانطور باخودت رفتار می کنند ) بحارالانوار جلد 75 صفحه 248 حدیث 16
----------------------------------------
ابوذر می گوید به رسول خدا گفتم : غیبت چیست ؟ فرمود : برادرت را به آنچه دوست ندارد یاد کنی.گفتم ای رسول خدا اگر آنچه ( خصلتی ) که می گوییم در او باشد چه ؟ فرمود : بدان ، اگر آنچه را که در او هست یاد کنی ( بگویی ) غیبت او را کردی ، و اگر آنچه را که در او نباشد ( بگویی ) یاد کنی پس به او بهتان ( تهمت ) زدی.  وسائل الشیعه جلد 8 صفحه 599 حدیث 9

 

----------------------------------------
حضرت محمد (ص) : هرکه در ماه رمضان مسلمانی را غیبت کند به روزه اش پاداش داده نمیشود.جامع الاخبار صفحه 109


----------------------------------------
حضرت محمد (ص) : روزه دار اگرچه در رختخوابش خوابیده باشد در حال عبادت است مادامی که مسلمانی را غیبت نکند. سفینة البحار جلد 2 صفحه 337


----------------------------------------
حضرت محمد (ص) : هرکه برادر مومن خود را در حضورش مدح گوید و در پشت سرش غیبت کند عصمت میان آن دو قطع میشود. امالی صدوق مجلس 85 حدیث 21


----------------------------------------
حضرت محمد (ص) : از غیبت و سخن چینی بر حذر باش زیرا غیبت روزه را میشکند و سخن چینی موجب عذاب قبر است.تحف العقول مواعظ النبی (ص)


----------------------------------------
حضرت محمد (ص) : از غیبت دوری کنید که غیبت سخت تر از زنا است زیرا مرد زنا میکند و توبه می نماید و خداوند توبه او را می پذیرد ولی غیبت کننده آمرزیده نشود مگر آنکسی که غیبت او را نموده وی را ببخشد.مجموعه ورام جلد 1 صفحه 115


----------------------------------------
حضرت محمد (ص) : هرکه از آبروی برادر ( دینی ) خود در موقع غیبت دیگران دفاع نماید بر خداوند حق است که او را از آتش دوزخ آزادش کند.مجموعه ورام جلد 1 صفحه 119


----------------------------------------
حضرت محمد (ص) : حد غیبت آنست که بگوئی درباره برادرت آن صفتی را که او دارد ( و او از شنیدنش بدش آید ) پس اگر آنچه را که او ندارد بگوئی بهتان و تهمت است.ارشاد القلوب دیلمی صفحه 190


----------------------------------------
حضرت محمد (ص) : کفاره غیبت این است که برای کسی که غیبت او را نموده ای ( از خدا ) طلب آمرزش کنی.  طرائف الحکم جلد 2 صفحه 355 نقل از امالی طوسی


----------------------------------------
 حضرت محمد (ص) : زبانت را نگهدار زیرا نگهداری زبان صدقه ایست که به خودت می دهی سپس فرمود: هیچ بنده ای حقیقت ایمان را نشناسد تا مقداری از زبانش را نگهدارد ( هرچه خواست نگوید ) اصول کافی جلد 3 باب الصمت و حفظ اللسان حدیث 7


----------------------------------------
 حضرت محمد (ص) : هرکه سخنش را از عملش نشمارد خطاهایش زیاد شود و عذابش فرا رسد.  اصول کافی جلد 3 باب الصمت و حفظ اللسان حدیث 15

 

----------------------------------------
حضرت محمد (ص) : کسی که مردم از زبان او بترسند پس او از اهل دوزخ است.بحارالانوار جلد 77 صفحه 46
----------------------------------------
حضرت محمد (ص) : از فحش و بدگویی دوری گزینید زیرا که خداوند عزوجل بدگوی بد زبان را دوست ندارد.  خصال صدوق باب الثلاثه حدیث 203


----------------------------------------
حضرت علی (ع) : دردناکترین مردم ( در قیامت ) غیبت کننده است.  غررالحکم جلد 2 صفحه 381 حدیث 2911
----------------------------------------
امام صادق (ع) : کسی که آنچه را از مومنی دیده یا شنیده بگوید ، او از کسانی است که خدا درباره آنان فرمود : کسانی که دوست دارند گناه و فساد در بین مومنان پخش شود عذاب دردناکی برای آنان خواهد بود.  وسائل الشیعه جلد 8 صفحه 598 حدیث 6


----------------------------------------
حضرت محمد (ص):از بدترین بندگان خدا کسی است که مجالست او برای بدگوئیش ناخوشایند باشد ( مردم از همنشینی او بیزار باشند ).   طرائف الحکم جلد 2 صفحه 157


----------------------------------------
حضرت محمد (ص) : خداوند زبان را طوری عذاب فرماید که هیچ یک از اعضاء را آنچنان عذاب نکند ، زبان گوید پروردگارا مرا عذابی نمودی که چیز دیگر را عذاب نکردی ، پس به آن گفته میشود از تو کلمه ای خارج شد که به مشارق و مغارب زمین رسید و به وسیله آن سخن ، خون محترم ریخته شد و مال محترم غارت گردید و ناموس محترم دریده شد،به عزت و جلالم سوگند تو را عذابی کنم که هیچ یک از اعضاء دیگرت را آنچنان عذاب نکرده باشم.اصول کافی جلد 3 باب الصمت و حفظ اللسان حدیث 16 و 17

 

----------------------------------------
حضرت محمد (ص) فرمود: وقتی در انجمنی که تو هستی درباره مردی بد می گویند آن مرد را یاری کن و آن گروه را از بد گویی باز دار و از آنجا برخیز.  نهج الفصاحه حدیث 247


----------------------------------------
حضرت محمد (ص) فرمود : زبان خود را از بدگویی مسلمانان باز دارید ، اگر کسی مُرد درباره او به نیکی سخن گویید.  نهج الفصاحه حدیث 264


----------------------------------------
حضرت محمد (ص) فرمود : از غیبت بپرهیزید که غیبت از زنا سخت تر است ، کسی که زنا میکند و توبه میکند خدا توبه او را می پذیرد ، ولی آنکه غیبت میکند گناهش آمرزیده نمیشود تا آنکه غیبت او را کرده است از گناهش بگذرد.  نهج الفصاحه حدیث 996


----------------------------------------
حضرت محمد (ص) فرمود : روزه دار از آن هنگام که صبح میکند تا به شب در رود مادام که غیبت نکند در عبادت است و همین که غیبت کرد روزه او پاره شود. نهج الفصاحه حدیث 1855


----------------------------------------

حضرت محمد (ص) فرمود : غیبت آن است که برادر خود را به چیزی که دوست نداری یاد کنی.  نهج الفصاحه حدیث 2044


----------------------------------------
حضرت محمد (ص) فرمود : کفاره کسی که عیب وی کرده ای این است که برای او آمرزش بخواهی.  نهج الفصاحه حدیث 2143


----------------------------------------
حضرت محمد (ص) فرمود: هر چیزی که دوست نداری رو بروی برادر خویش کنی غیبت است. نهج الفصاحه حدیث 2655
----------------------------------------
حضرت حضرت محمد (ص) فرمود : هرکه برادر مسلمانش را در حضور او غیبت کنند و تواند یاریش کند یاری وی نکند خدا او را در دنیا و آخرت خوار کند.  نهج الفصاحه حدیث 2949
منبع:hadithe.ir


[ چهارشنبه 93/3/14 ] [ 1:4 عصر ] [ محمد مبین احسانی نیا ] [ نظرات () ]

 

احادیث امام رضا(ع),سخنان امام رضا(ع),پندهایی از امام رضا (ع)

درسهایی از امام رضا علیه السلام
فلسفه بعثت پیامبران و به تبع آنان امامان علیهم السلام برای تربیت نفوس بشر و ارتقاء بخشیدن به مراتب عالی معنویت بوده است. لذا این بزرگواران پیوسته در آموزش مکارم اخلاق کوشا بوده تا انسان به مرتبه ای برسد که به مقام خلیفة اللهی نائل آید.

 

حال که بشریت به بزرگترین بلای الهی دچار گشته و از فیض مستقیم امام محروم شده باید به ریسمان سنن نبی اکرم و فرمایشات اهل بیت علیهم السلام متمسک شده و در برابر فرامین و نصایح ایشان زانوی ادب زده و شاگردی نماید تا شاید راه را از بیراهه تمیز داده و به سعادت ابدی که همانا تحصیل رضایت حضرت حق می باشد، برسد.


عمل صالح و دوستى آل محمد
عن الرّضا علیه السلام :
لاتدعوا العمـل الصالـح و الاجتهاد فى العبادة اتکالا على حب آل محمد علیهم السلام ولا تدعوا حبّ آل محمـد علیهم السلام لامرهـم اتّکـالاً علـى العبـادة فـانـّه لایقـبل احـدهـمـا دون الاخر.
امام رضا علیه السلام فرمود :
مبادا اعمال نیک را به اتکاى دوستى آل محمد علیهم السلام رها کنید؛ و مبادا دوستى آل محمد علیهم السلام را به اتکاى اعمال صالح از دست بدهید، زیرا هیچ کدام از ایـن دو، به تنهایى پذیرفته نمى شود .(1)

 

----------------------------------------
پنج صفت مهم
عن الرّضا علیه السلام :
خمـسٌ مـن لـم تکـن فیه فلا تـرجـوه لشـىءٍ مـن الـدنیـا و الاخـرة من لم تعرف الوثاقة فى ارومته و الکرم فى طباعه والرصانة فى خلقه والنبل فى نفسه و المخافة لربّه .
امام رضا علیه السلام فرمود:
پنج صفت است که در هر کس نباشد امید چیزى از دنیا و آخرت به او نداشته باشید:
ـ کسى که در نهادش اعتماد نبینى
ـ کسى که در سرشتـش کرم نیابـى
ـ کسـى که در آفرینشـش استـوارى نبینى
ـ کسى که در نفسش نجابت نیابى
ـ کسى که از خدایش بیمناک نباشد.(2)

 

----------------------------------------
نتیجه رضایت از خدا
عن الرّضا علیه السلام:
مَن رَضى عن الله تعالى بالقَلیل مِن الرّزق رضَى الله منه بالقَلیل مِنَ العَمل. (3)
امام رضا علیه السلام فرمود:
هر کـس به رزق و روزى کم از خدا راضى باشد، خداوند از عمل کم او راضى خواهد بود.


----------------------------------------
برخورد مناسب با چهار گروه
عن الرّضا علیه السلام :
اصحاب السلطان بـالحَذر، وَ الصـّدّیق بـالتّـواضُع، وَ العدوّ بـالتّحـــرُز، وَ العامّة بالبشـر.(4)
امام رضا علیه السلام فرمود:
- از سلطان و زمامـدار دوری کن
- و با دوست با تواضع و فروتنی؛
- و با دشمـن بـا احتیـاط  و اجتناب؛
- و بـا مـردم بـا روى خـوش رفتار کن .

 

----------------------------------------
دیدار و اظهار دوستى با هم
عن الرّضا علیه السلام:
تزاوَرُوا تحـابـوا و تصـافحُـوا ولا تحـاشمـوا .(5)
امام رضا علیه السلام فرمود:
به دیدن یکدیگر روید تا یکدیگر را دوست داشته باشید و دست یکدیگر را بفشارید و به هم خشم نگیرید.


----------------------------------------
میانه روى و احسان
عن الرّضا علیه السلام:
علیکم بالقَصد فى الْغِنى وَ الْفَقر، وَ الْبرّ مِن القلیل و الکثیر؛ فان الله تبارک و تعالـى یعظم شقّة التـَّمرة حتـى یـَأتـى یـَوْم الْقیامة کجبل احـد . (6)
امام رضا علیه السلام فرمود :
بر شما باد به میانه روى در فقـر و ثروت ؛ و نیکى کردن چه کم و چه زیاد - زیرا خـداوند متعال در روز قیامت یک نصفه خرما را چنان بزرگ نمایـد که ماننـد کـوه احد باشد.


----------------------------------------
بهترین اعمال بعد از واجبات
عن الرّضا علیه السلام:
لیـس شـَىء مِـن اْلاعْمـالِ عنـد الله عزّوجلّ بعدَ الفـرائض أفضل مِن إدْخـالِ السُّرور علَى المؤمن. (7)
امام رضا علیه السلام فرمود:
بعد از انجام واجبات، کارى بهتر از ایجاد خـوشحالى براى مومن، نزد خداوند بزرگ نیست.


----------------------------------------
نتیجه خدمت به مؤمن
عن الرّضا علیه السلام:
مَـن فـرّج عن مـومـن فـرّج الله عَن قَلبه یـَوم القیامة.(8)
امام رضا علیه السلام فرمود:
هر کس اندوه و مشکلى را از مومنى بر طرف نماید خداوند در روز قیامت انـدوه را از قلبش بر طرف سازد.


----------------------------------------
حسن ظن به خدا
عن الرّضا علیه السلام :
أحسـن الظّن بالله فانّ مَن حسـن ظنّه بالله کان عنـد ظنّه ، وَ مَن رَضى باْلقَلیل مِنَ الرّزق قُبلَ مِنه الیَسیر مِن العمل، وَ مَن رَضى بالیَسیر مِن الحلال خفّت مؤونته و نعم اهله ، وَ بصّره الله دار الدّنـیا وَ دَواءهـا، وَ أخـرَجه منها سـالِماً إلى دارالسّلام.(9)


امام رضا علیه السلام فرمود:
به خداوند خوش بین باش، زیرا هر که به خدا خوش بین باشد، خدا با گمان خـوش او همراه است،و هر که به رزق و روزى اندک خشنود باشد، خـداوند به کردار اندک او خشنود باشد ،و هر که به اندک از روزى حلال خشنود باشـد، بارش سبک و خانـواده اش در نعمت باشد،و خـداوند او را به دنیا و دوایـش بینا سازد و او را از دنیا به سلامت به دارالسلام بهشت می رساند.

 

----------------------------------------
بدترین مردم
عن الرّضا علیه السلام :
إنّ شـرّ النـّاس مـَن مَنع رفـدَه ، وَ أکل وحـدَه، وَ جلـدَ عبـدَه .(10)
امام رضا علیه السلام فرمود :
به راستـى که بـدترین مردم کسى است که یارى اش را ( از مردم ) باز دارد و تنها بخورد، و افراد تحت امرش را بزند.


----------------------------------------
حقیقت توکل
سئل الـرضـاعلیه السلام:
 عن حـد التـوکل؟ فقـال: أن لاتَخـافَ أحـدً إلاّ الله .(11)
از امام رضا علیه السلام از حقیقت تـوکل سـوال شـد، فرمـود: این که جز خدا از کسـى نترسى.


----------------------------------------
سلاح پیامبران
عن الـرضـا علیه السلام:
 انه کـان یقـول لاصحـابه: علیکم بسِلاح اْلانبیاء .
فقیل: وَ ما سلاحُ اْلانبیاء؟ قال: الدعاء .(12)
حضـرت رضا علیه السلام همیشه به اصحاب خـود مـى فـرمود: بر شما باد اسلحه پیامبران .
پرسیدند : اسلحه پیـامبـران چیست؟ فـرمـود: دعا .


----------------------------------------
صله رحم با کمترین چیز
عن الرّضا علیه السلام :
صِلْ رحمک وَ لَـوْ بشَربَة مِن ماءٍ، وَ أفضَل مـا تُوصل بِه الـرّحـِم کفُّ الاذّى عنها .(13)

امام رضا علیه السلام فرمود :
پیوند خـویشـاوندى را برقرار کنید گر چه با جرعه آبى باشد؛ و بهترین پیوند خـویشـاونـدى، خـود دارى از آزار خـویشـاونـدان است.

 

احادیث امام رضا(ع),سخنان امام رضا(ع),پندهایی از امام رضا (ع)

 

ویژگیهاى دهگانه عاقل
عن الرّضا علیه السلام :
لا یتـم عَقل إمـرء مُسلـم حتـّى تکونَ فیه عَشر خِصـال:
- اَلخیــرُ مِنـهُ مـأمــُول،- وَ الشّر منهُ مأمـُون،- یَستکثِر قلیلُ الخیر مِن غیره،- وَ یَستقل کَثیرُ الخیر مـِن نفسه،- لا یسام من طلب الحـوائج الیه،- ولا یمل مـن طلب العلـم طول دهره،- الفقرفى الله احبّ الیه مِن الغنى،- و الذّل فى الله احب الیه مـن العز فى عدوه،- و الخمـول اشهى الیه من الشهره،ثـم قال علیه السلام العاشرة و ما العاشرة؟
قیل له: ما هى؟
قال علیه السلام: لایرى احدا إلا قال: هو خیر منى و اتقى .(14)


امام رضا علیه السلام فرمود :
عقل شخص مسلمـان تمـام نیست، مگر ایـن که ده خصلت را دارا بـاشـد :
ـ از او امید خیر باشد
ـ از بدى او در امان باشند
ـ خیر اندک دیگرى را بسیار شمارد
ـ خیر بسیار خود را اندک شمارد
ـ هـر چه حـاجت از او خـواهنـد دلتنگ نشـود
ـ در عمر خود از دانش طلبى خسته نشود
ـ فقـر در راه خـدا از تـوانگـرى محبـوبتـر بـاشــد
ـ خـوارى در راه خـدا از عزت بـا دشمنـش محبـوبتـر بـاشــد
ـ گمنـامـى را از پـر نـامـى خـواهـان تـر بـاشـد
ـ سپس فـرمـود: دهمین چیست ؟
پس فـرمـود: کسی را ننگـرد جز ایـن که بگـویـد او از مـن بهتـر و پـرهیزکـارتـــر است.


----------------------------------------
دوستى با مردم
عن الرّضا علیه السلام:
التّودُّد الىَ النّاس نصفُ العَقل .(15)
امام رضا علیه السلام فرمود:
دوستى با مردم، نیمى از عقل و خرد ورزی است.


----------------------------------------
پاکیزگی
عن الرّضا علیه السلام :
مِن أخلاقِ الاَنبیاء التنظف .(16)
امام رضا علیه السلام فرمود :
از اخلاق پیـامبـران، نظافت و پـاکیزگــى است.


----------------------------------------
نتیجه کار خوب و بد
عن الرّضا علیه السلام :
الـمستتر بـالـْحسنه یـَعـدلُ سبعین حسنة، وَ الْمذیع بالسّیئة مَخذول، وَ المُستتر بالسّیئَة مغفوُر لَه .(17)
امام رضا علیه السلام فرمود:
پنهان کننده کار نیک ( پاداشش) برابر هفتاد حسنه است، و آشکار کننده کار بد سـر افکنـده است، و پنهان کننـده کـار بـد آمـرزیـده است.


----------------------------------------
سه ویژگى برجسته مومن
عن الرّضا علیه السلام :
لایکـون الْمُـؤمـن مُـؤمنـاً حتـى تکـون فیه ثلاثُ خصـال:
ـ سنّة من ربّه
ـ وسنّة من نبیّه
ـ و سنّة من ولیّه
فـَامّا السّنة مـِن رَبّه فکتمان سـرّه؛ و امّـا السّنة من نبیّه فمـُداراة النّاس؛ و امّـا السّنة مـن ولیّه فـاصّبـر فـى الْبـأسـاء و الضّـرّاء .(18)


امام رضا علیه السلام فرمود:
مـومـن ، مـومـن واقعى نیست، مگـر آن که سه خصلت در او بـاشــد:
سنتـى از پـروردگـارش و سنتـى از پیـامبـرش و سنتـى از امـامـش. اما سنت پروردگارش، پـوشاندن راز خود است؛ اما سنت پیغمبرش، مدارا و نرم رفتارى با مردم است؛ اما سنت امامـش، پس صبر کردن در زمان تنگدستـى و پریشان حالى است.


----------------------------------------
خوشی وعیش دنیا
سئل الامام الرضا علیه السلام: عن عیش الدنیا؟
فقال: سعة المَنزل وَ کثرةُ المُحبّین .(19)
از حضـرت امـام رضا علیه السلام دربـاره خـوشـى در دنیـا سـوال شـد، فـرمـــــود:وسعت منزل و زیادى دوستان.


----------------------------------------
بخیل و حسود
عن الرّضا علیه السلام:
لیـس لِبخیل راحَة، ولا لِحَسـُود لذة ، وَلا لِملـوک وَفـاء، وَلا لِکَذوب مُــروّة .(20)
امام رضا علیه السلام فرمود:
بخیل را آسایشى نیست ، و حسود را خوشى و لذتى نیست ، و پادشاهان را وفایى نیست ، و دروغگو را مروت و مردانگى نیست.


[ چهارشنبه 93/3/14 ] [ 1:3 عصر ] [ محمد مبین احسانی نیا ] [ نظرات () ]

 

حضرت یونس (ع),زندگینامه حضرت یونس (ع),داستان حضرت یونس

چند درس آموزنده از زندگی حضرت یونس (ع)
در زندگی و داستان کوچک حضرت یونس ـ علیه السلام ـ که در قرآن آمده، درسهای بزرگ است که در این جا به پاره‎ای از آنها اشاره می‎شود:
1. باید در امور، به خصوص نفرین برای نابودی افراد، شتابزدگی نکرد، و تا احتمال هدایت وجود دارد، با کمال صبر و مقاومت و وقار، برای هدایت مردم تلاش نمود. پیامبر اسلام ـ صلّی الله علیه و آله ـ بر همین اساس رفتار می‎کرد، در یکی از موارد، سرسختی و لجاجت مشرکان به جایی رسید که نزدیک بود پیامبر اسلام آنها را نفرین کند. خداوند به او خطاب نموده و فرمود:
«فَاصْبِرْ لِحُکْمِ رَبِّکَ وَ لا تَکُنْ کَصاحِبِ الْحُوتِ إِذْ نادى وَ هُوَ مَکْظُومٌ؛ اکنون که چنین است صبر کن و مانند صاحب ماهی (یونس) مباش (که در تقاضای مجازات قومش عجله کرد و گرفتار مجازات ترک اولی گردید) در آن هنگام خدا را خواند در حالی که قلبش پر از اندوه بود.»[1]


2. در میان اقوامِ گنهکار مشمول عذاب الهی، تنها یک قوم که همان قوم یونس ـ علیه السلام ـ بودند قبل از عذاب ایمان آوردند و نجات یافتند، و این موفقیت به خاطر راهنمایی‎های یک عالم آگاه و دلسوز اتّفاق افتاد.
خداوند در قرآن می‎فرماید: «چرا در هیچ یک از شهرها و آبادی‎ها به موقع ایمان نمی‎آورند تا موجب جلوگیری از عذاب آنها شود، جز قوم یونس ـ علیه السلام ـ که آنها به موقع ایمان آوردند و از عذاب رسوا کننده دنیا نجات یافتند، و تا پایان زندگیشان از مواهب زندگی بهره‎مند شدند.»[2] اگر دیگران هم چنین باشند مانند آنها نتیجه خوبی خواهند گرفت.


3. خداوند در بیان نجات یونس ـ علیه السلام ـ می‎فرماید:
«فَنادى فِی الظُّلُماتِ أَنْ لا إِلهَ إِلاَّ أَنْتَ سُبْحانَکَ إِنِّی کُنْتُ مِنَ الظَّالِمِینَ ـ فَاسْتَجَبْنا لَهُ وَ نَجَّیناهُ مِنَ الْغَمِّ وَ کَذلِکَ نُنْجِی الْمُؤْمِنِینَ؛ یونس ـ علیه السلام ـ در آن ظلمتهای متراکم (داخل شکم ماهی) فریاد زد: خداوندا! جز تو معبودی نیست، تو منزّه هستی، و من از ستمکارانم‌ ـ ما دعای او را به اجابت رساندیم و او را از آن اندوه نجات دادیم و همین گونه مؤمنان را نجات می‎دهیم.»[3]


از جمله: «وَ کَذلِکَ نُنْجِی الْمُؤْمِنِینَ؛ و همین گونه مؤمنان را نجات می‎دهیم.» فهمیده می‎شود که این یک قانون سرنوشت ساز برای همه مؤمنان است و اختصاصی به یونس ـ علیه السلام ـ ندارد، هر مؤمنی باید دارای این ویژگی‎ها باشد یعنی:
1. به حقیقت توحید و معبود یکتا توجّه کند.
2. ذات پاک خدا را از هر گونه عیب و نقص منزه بداند.
3. به گناه خود اعتراف و اقرار کند.
چرا که مجازاتهای الهی به دو گونه است: 1. مجازات استیصال 2. مجازات تنبیهی، در مجازات تنبیهی قبل از ورود مجازات، اثر مجازات به بنده می‎رسد، و اگر بنده خود را پاک سازد، نجات پیدا می‎کند.


4. پیامبر اسلام ـ صلّی الله علیه و آله ـ و امامان ـ علیهم السلام ـ در مناجات و راز و نیاز خود به خدا عرض می‎کردند:
«اَللّهُمَّ لا تَکِلْنی اِلی نَفْسی طَرْفَهَ عَینٍ اَبَداً؛ خدایا مرا به اندازه یک چشم به هم زدن، هرگز به خودم وانگذار.»
اُمّ سلمه ـ علیه السلام ـ شبی پیامبر اکرم ـ صلّی الله علیه و آله ـ را در این حال دید که این دعا را می‎کرد. علّت را پرسید. پیامبر ـ صلّی الله علیه و آله ـ فرمود: «ایمن نیستم. خداوند یک لحظه یونس ـ علیه السلام ـ را به خودش واگذارد، آن همه دچار بلا شد.»[4]


ابن ابی یعفور می‎گوید: امام صادق ـ علیه السلام ـ را دیدم دستهایش را به طرف آسمان بلند کرده و قطرات اشکش از روز محاسنش جاری بود و می‎گفت:
«رَبّ لا تَکِلْنِی اِلی نَفْسِی طَرْفَهَ عَینٍ اَبَداً لا اَقَلَّ مِنْ ذلِکَ وَ لا اَکْثَرَ؛ پروردگارا! مرا به اندازه یک چشم به هم زدن و نه کمتر و نه زیادتر از این به خودم وانگذار.»
سپس به من رو کرد و فرمود: خداوند یونس ـ علیه السلام ـ را به اندازه کمتر از یک چشم به هم زدن به خودش واگذاشت و چنان گناه (ترک اولی) و مکافاتی به سراغش آمد.عرض کردم: آیا حالش به حالت کفران رسید؟ فرمود: نه ولی اگر کسی در این گونه حالت باشد و (بی توبه) بمیرد، هلاک می‎شود.[5]
آری راه، بسیار باریک است. باید از درگاه خدا همواره استمداد نمود، و گرنه یک لحظه هوسرانی، یک عمر پشیمانی را به دنبال خواهد آورد.


5. عُرَفا گویند (چنان که در اشعار مثنوی آمده): گرچه قرار گرفتن یونس ـ علیه السلام ـ در شکم ماهی یک نوع مکافات بود، ولی همان معراج او بود که عجایب دریا را دید، و ساخته و تربیت شد و پاک و با صفا بازگشت. اگر معراج پیامبر اسلام ـ صلّی الله علیه و آله ـ در آسمانها بود، معراج یونس در دریاها بود. برای خدا بالا و پایین فرقی ندارد.
بنابراین باید هم چون یونس ـ علیه السلام ـ در سختیها و شدّتها با گفتن: «لا اله الا اللهُ سُبْحانَکَ اِنّی کُنْتُ مِنَ الظّالِمِینَ» خود را به معراج ببریم، و در ملکوت اعلی سیر کنیم تا نجات یابیم.


به قول یکی از عرفا؛ یونس ـ علیه السلام ـ در چهار تاریکی امتحان شد:
1. تاریکی ذلّت 2. تاریکی بیم و عقوبت 3. تاریکی دریا و تلاطم 4. تاریکی شکم ماهی.
پیامبر ـ صلّی الله علیه و آله ـ فرمود: «لا تُفَضِّلُونِی عَلی یونُسَ بْنِ مَتّی؛ مرا (در این جهت که یونس ترک اولی کرد و در شکم ماهی قرار گرفت) بر او ترجیح ندهید»


گـفت پـیغمبـر کـه مـعـراج مـرا نـیـست بـر مـعـراج یـونـس اجـتبـا[6]
آنِ مـن بـالا و آن او نـشیب ز آن که قرب حق برون است از حسیب
قرب نی بالا، نه پستی رفتن است قـربِ حـق از حبس هستی رستن است
نیست را، چون جای بالایست و زیر نیست را نه رود و نه زود و نه دیر
کـارگاه صُـنع حـق در نیستی است غَرّه هستی چه دانی نیست چیست

 

کوتاه سخن آن که: چنان که مولانا در این اشعار گوید: پلّه‎های معراج به محو شدن و خود را هیچ دانستن در برابر عظمت خدا است، کسی که در حقیقت خدا را شناخت و با تمام وجود اقرار به تقصیر و ناچیزی خود کرد، در مسیر معراج قرار گرفته است. یونس ـ علیه السلام ـ چنین کرد، و به معراج رسید و سرانجام بر قلّه معراج راه یافت.[1]. قلم، 48.

 

-------------------------------

پی نوشت ها
[2]. یونس، 98.
[3]. انبیاء، 87 و 88.
[4]. بحار، ج 14، ص 384.
[5]. اصول کافی، ج 2، ص 581.
[6]. اجتبا، برگزیدگی.


[ چهارشنبه 93/3/14 ] [ 1:1 عصر ] [ محمد مبین احسانی نیا ] [ نظرات () ]

جنگ تحمیلـى و دفـاع 8 سـالهامام خمینى و ملت ایـران:

شکست طرحهاى برانـداز نظام جمهورى اسلامـى با استفاده از محاصره اقتصادى و سیاسـى که از سـوى آمـریکا در جهان پیگیرى مـى شـد و شکست ایـن کشـور در عملیات صحراى طبـس پـس از اشغال لانه جاسـوس آمریکا , و ناکامى در تجزیه کردستان , هیئت حاکمه ایـن کشور را در سال 1359 به سمت تجربه راه حل نظامى تمام عیار سـوق مـى داد

روحیه قـدرت طلبـى صـدام و خصـومتهاى مـرزى گذشته دو کشـور نیز شرایطـى ا یدهآل براى آمریکا پـدیـد مـى آورد تا به صـدام براى تجاوز و ا شغال نظامـى ایران چـراغ سبز داده و فرمان عملیات را صادر کند .

به هـر حـال ارتـش عراق در روز 31 شهریـور 1359 تجـاوز گستـرده تظامى خـویـش را در طول 1280 کیلومتر مرز مشترک از شمالى تریـن نقطه مـرز مشتـرک با ایران تا بنـدر خـرمشهر و آبادان در جنـوب ایران آغاز کرد . همزمان هـواپیماهاى نظامى عراق فرودگاه تهران و منـاطق دیگر را( در سـاعت 2 بعد از ظهر) بمبـاران کـردند.

ارتـش ایران که بر اثر حـوادث انقلاب به شدت آسیب دیده و از هـم گسیخته بـود , دوران اولیه بـازسـازى خـود را مـى گذراند.

سپاه تازه تإسیـس پـاسـداران انقلاب ا سلامـى که به فـرمان امام خمینـى تشکیل شـده بود در آغاز راه بـود و نیـرو , تجهیزات , و تجـربه کـافـى در روزهـاى نخست جنگ نداشت.

نخستیـن واکنشهاى امام خمینى واولین پیامها و سخنرانیهاى امام خمینى در رابطه بـا تجـاوز ارتـش عراق از لحـاظ شنـاخت شخصیت وى و نــوع فرماندهـى او بسیار جالب تـوجه است که در اینجا مجال بازگـویـى ظرافتها و ویژگیهاى آن نیست . امام خمینى بـى درنگ فرمان مقاومت صادر کرد .

قبلا فرمان امام خمینى مبنى بر بسیج عمومى و تشکیل ارتـش بیست میلیونى بـا استقبـال جـوانـان انقلابـى ایـران مـواجه و آمـوزش و اعزام بسیجیـان به جبهه هـا فضـاى ایـران را دگـرگـون سـاخته بــود . مـوفقیتهاى پیاپـى رزمنـدگان سپـاه اسلام آثـار شکست را در جبهه بعثیها نمایان ساخت .

انـواع سلاحهاى پیشرفته اى که حتـى در شـرایط صلح نیز تهیه آنها دشـوار و به چنـدیـن سال پیگیـرى و مذاکـره و امتیاز دادن نیاز داشت به سـرعت در اختیـار صـدام قـرار گرفت.

مـوشکهاى اگزوسه و هواپیماهاى سوپراتاندارد فرانسـوى از آنجمله اند . امام خمینى در شرایطـى دفاع مقدس ملت را هدایت مى کرد که جمهورى اسلامى رسما از سـوى آمریکا و اروپا تحریـم تسلیحاتى شده بود و براى یافتـن یک قطعه هواپیماهایش مى بایست ماهها وقت صرف کند .

سقوط صدام به دست سپاه اسلام کوس شکست چندیـن قدرت بزرگ جهان را در مقابله بـا انقلاب اسلامـى به صـدا در مـى آورد . اینک بـرخلاف گذشته همه تلاشهاى آمـریکا و شـوراى امنیت بـر مسـدود کـردن راه پیشروى رزمندگان ایرانـى و جلـوگیرى از سقـوط صدام متمرکز شـده بـود . قطعنامه 598 شـوراى امنیت از تصویب گذشت . ایـن قطعنامه قسمت عمـده نظرات و شرایط قبلـى ایران براى ترک نبـرد را که از آغاز دفاع خـویـش بر آنها اصرار مـى ورزید ولـى سازمانهاى بیـن المللـى به امید پیروزى صدام زیر بار نمى رفتند , پذیرفته بـود

ایـن گروه در پایان بررسى به اتفاق آرإ نظر خـویـش را مبنى بر آماده بـودن شـرایط بـراى اثبـات حقانیت جمهورى اسلامـى در دفاع مقـدس 8 ساله و تـرک مخـاصمه بـر اساس مفاد قطعنامه 598 بـود .

پیـام امـام خمینـى معروف به پیـام قبـول قطعنـامه تعبیـر امام خمینـى از پذیـرش قطعنامه به عنـوان جام زهـر خـود حقایقـى ناگفته دارد و حاوى نکات ظریف بسیارى است که بیان آنها در ایـن مقاله نمـى گنجـد و فقط به ذکر فـرازى از پیام امام خمینىدر ایـن رابطه بسنـده مـى شـود : و اما در مـورد قبـول قطعنامه که حقیقتا مسئله بسیار تلخ و ناگـوارى براى همه و خصـوصا براى مـن بود , ایـن است که مـن تا چند روز قبل معتقد به همان شیوه دفاع و مواضع اعلام شده در چنگ بـودم و مصلحت نظام و کشور و انقلاب را در اجراى آن مـى دیدم ولى به واسطه حـوادث و عواملـى که از ذکر آن فـعلا خـوددارى مـى کنـم و بـه امید خـداوند در آینده روشـن خواهد شد و با تـوجه به نظر تمامى کارشناسان سیاسى و نظامى سطح بالاى کشور که مـن به تعهد و دلسوزى و صداقت آنان اعتماد دارم , با قبول قطعنامه و آتـش بس موافقت نمودم و در مقطع کنونى آن را به مصلحت انقلاب و نظام مى دانـم و خـدا مـى دانـد که اگر نبـود انگیزه اى که همه ما و عزت و اعتبار مـا بـایـد در مسیـر مصلحت اسلام و مسلمین قربانى شـود هرگز راضـى به ایـن عمل نمى بـودم و مـرگ و شهادت بـرایـم گـواراتـر بـود.

اما چاره چیست که همه باید به رضایت حق تعالى گردن نهیم ومسلـم ملت قهرمـان و دلاور ایـران نیز چنیـن بـوده و خـواهـد بـود ...

از جمله شگفتیهاى دوران طـولانـى دفاع مقـدس ملت ایـران آنکه در تمام ایـن مـدت مردم ایران نشاط خـود را براى سازندگـى و جبران خـرابیهاى به ارث مانده از رژیـم سابق هیچگاه از دست ندادنـد و در همیـن مـدت علاوه بر اداره کامل امـور جبهه ها , طرحهاى بزرگ بازسازى و نوسازى کشـور از پروژه هاى عظیـم سد سازى و راه سازى گرفته تا طرحهاى توسعه اکتشافات و بهره بـردارى نفتـى و تـوسعه نیروگاههاى انرژى و بهسازى امور کشاوزرى و افزایـش دانشگاهها و مراکز تحقیقاتى کشـور و دیگر امـور مربـوط به تـوسعه ملى را با جدیت دنبال کردند .

امـام خمینـى در تــــاریخ 4 / 2 / 1368 به منظور اصلاح و تکمیل ارکان تشکیلات نظام اسلامى طى نامه اى به رئیـس جمهور وقت ( حضرت آیه الله خـامنه اى ) هیئتـى از صـاحب نظران و کـارشنـاسـان را مسئول بررسى و تـدویـن اصلاحات لازم در قانـون اساسـى بـر اساس 8 محور تعیین شده در همیـن نامه نمود . اصلاح مواد مربوط به شرایط رهبـرى , تمرکز در قـوه مجـریه و قضأیه و صـدا و سیما و وظایف مجمع تشخیص مصحلت نظام از اهـم ایـن موارد بود . مواد اصلاح شده قـانـون اسـاسـى در تـــــاریخ 12 آذر 1368 ( بعد از رحلت ) به رفرانـدوم عمـومـى گذاشته و با اکثریت مطلق آرإ به تإیید ملت ایران رسید .

 

دفـاع از پیامبـر اسلام و ارزشهاى دینـى آخـریـن رویارویـى امام خمینى با غرب:

ماجـراى تـدویـن و انتشار وسیع کتاب مبتذل آیات شیطانـى نـوشته سلمان رشدى و حمایت رسمـى دولتهاى غربـى از آن سر آغازى بر فصل تهاجـم فرهنگى بـود . امام خمینى با تـوجه به دلایل و واقعیتهاى فـوق در تاریخ 25 / 11 / 1367 در ضمـن چند سطر کـوتاه با صـدور حکـم ارتداد و اعدام سلمانى رشدى و ناشریـن مطلع از محتواى کفر آمیز ایـن کتـاب , انقلابـى دیگـر بـر پـا کرد.

سالهاى آخر عمر امام خمینى و حوادث ناگوار:

چند حادثه در ایـن سالها اتفاق افتاد که اثر آن بر روح و خاطرهامام خمینى سنگینى مى کرد . یکى از ایـن حوادث , شهادت مظلومانه حجاج بیت الله الحرام در کنار خانه خدا و در مراسـم حج سال 1366 بود.

در پهنه مسأل داخلى نیز شرایطـى که منجر به برکنارى قأم مقام رهبـرى از سـوى امام خمینـى ( در تاریخ 8 / 1 / 68 ) گردیـد از جمله حوادث ناگوار دیگر بـود ) امام خمینى درآخریـن نامه اى که خطاب به وى نـوشت و منجر به پذیرش استعفا و برکنارى او از قأم مقام رهبرى گردید ایـن نکته را تصریح کرده بـود که او از ابتدا با انتخاب آقاى منتظرى به عنـوان رهبر آینده نظام اسلامـى مخالف بوده و ایشـان را فاقد طاقت لازم براى پذیرش این مسئولیت سنگیـن و خطیر و مشکل مى دانسته است .

 

رحلت امـام خمینـى :

 

 

زندگینامه امام خمینی امام خمینی زندگی نامه امام خمینی

 

در آستـانه نیمه خـرداد سـال 1368 خـود را در آماده ملاقات عزیزى مى کرد که تمام عمرش را براى جلب رضاى او صرف کرده بـود و قامتش جز در بـرابـر او , در مـقابل هیچ قدرتى خـم نشده , و چشـمانش جز براى او گریه نکرده بـود . سروده هاى عارفانه اش همه حاکى از درد فـراق و بیان عطـش لحظه وصال محبوب بـود . و اینک ایـن لحظه شکـوهمنـد بـراى او , و جانــکاه و تحمل ناپذیر بـراى پیروانـش , فـرا مـى رسید .امـام خمینـى خـود در وصیتنامه اش نـوشـته است : با دلى آرام و قلبـى مطمئن و روحى شاد و ضمیرى امیدوار به فضل خدا از خدمت خـواهران و برادران مرخص و به سـوى جایگاه ابــدى سفر مى کنـم و به دعاى خیر شما احتیاج مبرم دارم و از خداى رحمن و رحیـم مى خـواهـم که عذرم را در کوتاهى خدمت و قصـور و تقصیر بپذیـرد و از مـلت امـیدوارم که عذرم را در کـوتاهى ها و قصـور و تقصیـرها بـپذیـرنـد و بـا قــدرت و تصمیـم و اراده بــه پیش بروند.

 

 ساعت 20 / 22 بعداز ظهر روز شنبه سیزدهـم خـرداد ماه سـال 1368 لحظه وصال بـود . قــلبـى از کار ایستـاد که میلیـونها قلــب را بـه نور خدا و معنـویت احـیاء کرده بـود.

 

 

زندگینامه امام خمینی امام خمینی زندگی نامه امام خمینی

 

 

************************

**************

روز شمار برخی مبارزات و تبعیدهای حضرت امام خمینى (ره)

16 مهرماه سال 1341
جلسه مهم حضرت امام خمینى (ره) با مراجع قم در رابطه با انجمنهاى ایالتى و ولایتى



11 آذر ماه سال 1341
لغو تصویبنامه ساختگى انجمنهاى ایالتى و ولایتى به دنبال مبارزات پیگیر حضرت امام خمینى (ره) و صدور پیام حضرت امام خمینى (ره) در مورد ختم این غائله



2 بهمن سال 1341
تحریم رفراندوم غیر قانونى و قلابى شاه از سوى حضرت امام خمینى (ره)



2 فروردین ماه سال 1342
فاجعه خونین مدرسه فیضیه به دست عمال رژیم شاه

15 خرداد سال 1342
دستگیرى شبانه حضرت امام خمینى (ره) . قیام تاریخى ملت ایران در اعتراض به دستگیرى حضرت امام (ره)

4 تیرماه سال 1342
انتقال حضرت امام خمینى (ره) از پادگان قصر به سلولى در عشرت آباد.

21 فرودین سال 1343
سخنرانى تاریخى حضرت امام خمینى (ره) در مسجد اعظم قم پس از آزادى از حبس و حصر.

4 آبان 1343
سخنرانى کوبنده حضرت امام خمینى (ره) به مناسبت طرح اسارتبار کاپیتولاسیون.

13 آبان 1343
بازداشت و تبعید حضرت امام خمینى (ره) به ترکیه

21 آبان سال 1343
انتقال حضرت امام خمینى (ره) از آنکارا به بورساى ترکیه

13 مهرماه سال 1344
انتقال حضرت امام خمینى (ره) از ترکیه به بغداد

16 مهرماه 1344
حرکت امام خمینى (ره) از سامرا به کربلا بعد از تبعید به عراق

23 مهرماه 1344
ورود و استقرار حضرت امام خمینى در نجف بعد از تبعید به عراق

23 آبان 1344
شروع درسهاى حوزه‏اى حضرت امام خمینى در نجف پس از تبعید به عراق

12 اردیبهشت 1356
پیام حضرت امام خمینى (ره) به مناسبت چهلم شهداى قم

2 مهرماه 1357
محاصره منزل حضرت امام خمینى (ره) توسط نیروهاى بعثى عراق

10 مهرماه 1357
هجرت حضرت امام خمینى (ره) از عراق به سوى کویت

13 مهرماه 1357
هجرت حضرت امام خمینى (ره) از عراق به فرانسه

12 بهمن 1357
بازگشت امام خمینى (ره) به میهن اسلامى پس از 15 سال تبعید.


[ چهارشنبه 93/3/14 ] [ 12:46 عصر ] [ گل نرگس ] [ نظرات () ]

 


زندگینامه امام خمینی امام خمینی زندگی نامه امام خمینی

 

زندگینامه امام خمینی:

 

امام خمینی در روز بیستم جمادى الثانى 1320 هجرى قمرى مطابق با 30 شهریـور 1281 هجرى شمسى ( 24 سپتامپر 1902 میلادى ) در شهرستان خمیـن از توابع استان مرکزى ایران در خانواده اى اهل علـم و هجرت و جهاد و در خـانـدانـى از سلاله زهـراى اطهر سلام الله علیها, روح الله المـوسـوى الخمینـى پـاى بـر خـاکدان طبیعت نهاد .

او وارث سجایاى آبا و اجدادى بـود که نسل در نسل در کار هدایت مردم وکسب معارف الهى کـوشیـده انـد. پـدر بزرگـوار امام خمینـى مرحوم آیه الله سید مصطفى مـوسـوى از معاصریـن مرحـوم آیه الله العظمـى میرزاى شیـرازى (رض), پـس از آنکه سالیانـى چنـد در نجف اشـرف علـوم و معارف اسلامـى را فرا گرفته و به درجه اجتهاد نایل آمـده بـود به ایران بازگشت و در خمیـن ملجإ مردم و هادى آنان در امـور دینـى بـود. در حـالیکه بیـش از 5 مـاه ولادت امام خمینینمى گذشت,طاغوتیان و خـوانیـن تحت حمایت عمال حکومت وقت نداى حق طلبـى پـدر را که در برابر زورگـوئیهایشان به مقاومت بـر خاسته بـود, با گلـوله پاسخ گفتنـد و در مسیر خمیـن به اراک وى را به شهادت رسانـدنـد.

بدیـن ترتبیب امام خمینى از اوان کـودکى با رنج یتیمىآشنا و با مفهوم شهادت روبرو گردید. وى دوران کـودکـى و نـوجـوانى را تحت سرپرستى مادر مـومنه اش (بانـو هاجر) که خـود از خاندان علـم و تقـوا و از نـوادگان مـرحـوم آیه الله خـوانسـارى ( صاحب زبـده التصانیف ) بوده است. همچنیـن نزد عمه مکرمه اش ( صاحبه خانم ) که بانـویى شجاع و حقجـو بـود سپرى کرد اما در سـن 15 سالگى از نعمت وجـود آن دو عزیز نیز محـروم گـردید .

 

هجـرت امام خمینی به قـم و تحصیل دروس تکمیلـى:

اندکـى پـس از هجرت آیه الله العظمـى حاج شیخ عبد الکریـم حایرى یزدى ـ رحمه الله علیه ـ ( نـوروز 1300 هجـرى شمسـى, مطابق بـا رجب المـرجب 1340 هجـرى قمـرى ) امام خمینـى نیز رهسپـار حـوزه علمیه قـم گردید و به سرعت مراحل تحصیلات تکمیلى علوم حـوزوى را نزد اساتید حـوزه قـم طـى کرد.

ازدواج امام خمینی و تشکیل خانواده:

میرزا محمد ثقفی تهرانی در زمان تحصیل در شهر مقدس قم، با حاج آقا روح ‌الله مصطفوی خمینی (حضرت امام) که در آن زمان 27 سال داشت آشنا شد که همین آشنایی، واسطه‌ ازدواج امام خمینی(ره) با بانو ثقفی در سال 1308 شمسی شد.

امام خمینی در سال 1308 هجری خورشیدی با خدیجه ثقفی دختر میرزا محمد ثقفی تهرانی ازدواج کرد.برخلاف سنت رایج چند همسری و متعه در بین روحانیان آن زمان، خمینی هیچگاه همسر دیگری و متعه اختیار نکرد و برخلاف رسم آن زمان خمینی در امور منزل به همسرش کمک می کرد.


ثمره این ازدواج تولد سید مصطفی، فرزند اول آنها در آذر 1309؛ سید احمد در 26 اسفند 1324 و خانم‌‌ها سیده فریده‌،‌ سیده زهرا و سیده صدیقه بود.

 

 

 

 

زندگینامه امام خمینی امام خمینی زندگی نامه امام خمینی

 

 

پـس از رحلت آیه الله العظمـى حـایـرى یزدى تلاش امـام خمینـى به همراه جمعى دیگر از مجتهدیـن حـوزه علمیه قـم به نتیجه رسیـد و آیه الله العظمـى(رض) به عنـوان زعیـم حـوزه علمیه عازم قـــم گردید. در این زمان, امام خمینـى به عنـوان یکـى از مـدرسیـن و مجتهدیـن صـاحـب راى در فقه و اصـول و فلسفه و عرفـــان و اخلاق شناخته مى شد . حضرت امام خمینی طى سالهاى طولانى در حوزه علمیه قـم به تدریـس چندیـن دوره فقه, اصـول, فلسفه و عرفان و اخلاق اسلامـى در فیضیه, مسجـد اعظم, مسجـد محمـدیه, مـدرسه حـاج ملاصـادق, مسجـد سلماسى, و ... همت گماشت و در حـوزه علمیه نجف نیز قریب 14 سال در مسجـد شیخ اعطـم انصــــارى (ره) معارف اهل بیت و فقه را در عالیترین سطـوح تدریـس نمود و در نجف بـود که براى نخستیـن بار مبانـى نظرى حکـومت اسلامـى را در سلسله درسهاى ولایت فقیه بازگـو نمود .

 

امـام خمینـى در سنگـر مبـارزه و قیــام:

روحیه مبارزه و جهاد در راه خدا ریشه در بینـش اعتقادى و تربیت و محیط خانـوادگى و شرایط سیاسى و اجتماعى طـول دوران زندگى امام خمینی داشته است. مبارزات ایشان از آغاز نـوجـوانـى آغاز, و سیر تکاملى آن به مـوازات تکامل ابعاد روحى و علمى امام خمینی از یکسـو و اوضاع و احـوال سیاسـى و اجتماعى ایران و جـوامع اسلامـى از سـوى دیگـر در اشکـال مختلف ادامه یـافته است و در ســـال 1340 و 41 ماجراى انجمنهاى ایالتى و ولایتى فرصتـى پـدید آورد تا امام خمینی در رهبـریت قیام و روحـانیت ایفاى نقـش کنـد و بـدیـن تـرتیب قیام سراسرى روحانیت و ملت ایران در 15 خرداد سال 1342 با دو ویژگـى برجسته یعنى رهبرى واحد امام خمینى و اسلامـى بـودن انگیزه ها, و شعارها و هدفهاى قیام, سرآغازى ششـد بر فصل نـویـن مبارزات ملت ایران که بعدها تحت نام انقلاب اسلامى در جهان شناخته و معرفـى شد

امام خمینـى خاطـره خـویـش از جنگ بیـن الملل اول را در حالیکه نـوجـوانى 12 ساله بـوده چنین یاد مـى کند : مـن هر دو جنگ بیـن المللـى را یادم هست ... مـن کـوچک بـودم لکـن مدرسه مى رفتـم و سربازهاى شـوروى را در همان مرکزى که ما داشتیـم در خمیـن, مـن آنجا آنها را مى دیدم و ما مورد تاخت و تاز واقع مى شدیـم در جنگ بیـن الملل اول.

 

پـس از رحلت آیه الله العظمى حایرى ( 10 بهمـن 1315 ه.ش ) حـوزه علمیه قـم را خطر انحلال تهدید مى کرد. علماى متعهد به چاره جویى برخاستند. مدت هشت سال سرپرستى حـوزه علمیه قـم را آیات عظام : سید محمد حجت, سید صدر الدیـن صدر و سید محمد تقـى خـوانسارى ـ رضوان الله علیهم ـ بر عهده گرفتند. در ایـن فاصله و بخصوص پـس از سقوط رضاخان, شرایط براى تحقق مرجعیت عظمى فراهـم گردید. آیه الله العظمى بروجـردى شخصیت علمـى بـرجسته اى بـود که مـى تـوانست جانشین مناسبـى براى مرحوم حایرى و حفظ کیان حـوزه باشـد. ایـن پیشنهاد از سـوى شاگردان آیه الله حایرى و از جمله امام خمینـى به سرعت تعقیب شـد. شخص امام خمینیدر دعوت از آیه الله بروجردى براى هجرت به قـم و پذیرش مسئولیت خطیر زعامت حـوزه مجدانه تلاش کرد.


امام خمینى در تعقیب هدفهاى ارزشمند خویش در سال 1328 طرح اصلاح اساس ساختار حـوزه علمیه را با همکارى آیه الله مـرتضـى حایـرى تهیه کرد و به آیه الله بروجردى (ره) پیشنهاد داد. ایـن طرح از سوى شاگردان امام و طلاب روشـن ضمیر حـوزه مورد استقبال و حمایت قرار گرفت .

اما رژیـم در محاسباتـش اشتباه کرده بود. لایحه انجمنهاى ایالتى و ولایتى که به موجب آن شرط مسلمان بودن, سوگند به قرآن کریـم و مرد بـودن انتخاب کنندگان و کاندیداها تغییر مـى یافت در 16 مهر 1341 ه.ش به تصـویب کـابینه امیـر اسـد الله علـم رسیـد. آزادى انتخابات زنان پـوششـى براى مخفى نگه داشتـن هدفهاى دیگر بـود. حذف و تغییر دو شـرط نخست دقیقا به منظور قانـونـى کـردن حضـور عناصر بهایـى در مصادر کشـور انتخاب شـده بـود. چنانکه قبلا نیز اشاره شد پشتیبانى شاه از رژیـم صهیـونیستـى در تـوسعه مناسبات ایران و اسرأیل شرط حمایتهاى آمریکا از شاه بـود. نفوذ پیروان مسلک استعمارى بهأیت در قـواى سه گانه ایران ایـن شرط را تحقق مـى بخشید. امام خمینـى به همراه علماى بزرگ قـم و تهران به محض انتشار خبر تصویب لایحه مزبور پـس از تبادل نظر دست به اعتراضات همه جانبه زدند .

نقـش حضرت امام خمینی در روشـن ساختـن اهداف واقعى رژیـم شاه و گوشزد کـردن رسالت خطیر علما و حـوزه هاى علمیه در ایـن شـرایط بسیار مـوثـر وکارساز بـود. تلگرافها و نامه ها سرگشاده اعتـراض آمیز علما به شاه و اسد الله علـم مـوجى از حمایت را در اقشار مختلف مردم برانگیخت. لحـن تلگرافهاى امام خمینـى به شاه و نخست وزیر تند و هشـدار دهنده بود.

بدیـن ترتیب ماجراى انجمنهاى ایالتى و ولایتـى تجربه اى پیروز و گرانقدر براى ملت ایران بویژه ازآن جهت بـود که طى آن ویژگیهاى شخصیتـى را شناختنـد که از هر جهت براى رهبـرى امت اسلام شایسته بـود. با وجـود شکست شاه در ماجـراى انجمنها, فشار آمرکا بـراى انجـام اصلاحـات مـورد نظر ادامه یافت. شاه در دیماه 1341 هجـرى شمسى اصـول ششگانه اصلاحات خویـش ر بر شمرد و خـواستار رفراندوم شد . امام خمینى بار دیگر مراجع و علماى قـم را به نشست و چاره جویى دوباره فراخواند .

با پیشنهاد امام خمینى عید باستانـى نـوروز سال 1342 در اعتراض به اقدامات رژیم تحریـم شد. در اعلامیه حضرت امام خمینى از انقلاب سفید شاه به انقلاب سیاه تعبیـر و همسـویـى شـاه بـا اهـداف آرمیکا و اسرایل افشا شده بـود . از سوى دیگر, شاه در مورد آمادگى جامعه ایـران بـراى انجام اصلاحات آمـریکا به مقامات واشنگتـن اطمینان داده بود و نام اصلاحات را انقلاب سفیـد نهاده بـود. مخالفت علما براى وى بسیار گران مىآمد .

امام خمینى در اجتماع مردم, بى پروا از شخص شاه به عنـوان عامل اصلـى جنایات و همپیمان با اسـرأیل یاد مـى کـرد و مـردم را به قیام فرا مـى خواند. امام خمینى در سخنرانى خـود در روز دوازده فروردیـن 1342 شدیدا از سکـوت علماى قـم و نجف و دیگر بلاد اسلامى در مقابل جنایات تازه رژیـم انتقاد کرد و فرمود : امروز سکـوت همراهى با دستگاه جباراست حضـرت امام روز بعد ( 13 فـروردیـن 42 ) اعلامیه معروف خـود را تحت عنـوان شاه دوستى یعنى غارتگرى منتشر ساخت . راز تإثیر شگفت پیام امام خمینى و کلام امام در روان مخاطبینـش که تا مرز جانبازى پیـش مـى رفت را باید در همیـن اصالت انـدیشه, صلابت راى و صـداقت بـى شـأبه اش بـا مـردم جستجـو کـرد .

سال 1342 با تحریـم مراسـم عید نوروز آغاز و با خـون مظلـومیـن فیضیه خـونرنگ شد. شاه بر انجام اصلاحات مـورد نظر آمریکا اصرار مـى ورزید و امام خمینى بر آگاه کردن مردم و قیام آنان در برابر دخـالتهاى آمـریکـا و خیـانتهاى شاه پـافشـارى داشت. در چهارده فروردیـن 1342 آیه الله العظمـى حکیـم از نجف طـى تلگرافهایى به علما و مراجع ایران خـواستار آن شد که همگـى به طـور دسته جمعى به نجف هجرت کنند. این پیشنهاد براى حفظ جان علماوکیان حـوزه ها مطرح شده بود .

حضرت امام خمینى بـدون اعتنا به ایـن تهدیـدها, پاسخ تلگراف آیه الله العظمى حکیـم را ارسال نمـوده و در آن تإکید کرده بـود که هجرت دسته جمعى علما و خالـى کـردن حـوزه علمیه قـم به مصلحت نیست .

امام خمینـى در پیامـى( به تایخ 12 / 2 / 1342 ) بمناسبت چهلـم فاجعه فیضیه بـر همـراهـى علما و ملت ایران در رویارویـى سـران ممـالک اسلامـى و دول عربـى بـا اسـرأیل غاصب تـإکیـد ورزیـــد وپیمـانهاى شـاه و اسـرأیل را محکـوم کرد .

قیام 15 خرداد:

ماه محرم 1342 که مصادف با خرداد بـود فرا رسید. امام خمینى از ایـن فـرصت نهایت استفاده را در تحـریک مردم به قیام علیه رژیـم مستبد شاه بعمل آورد .

امام خمینى در عصر عاشـوراى سال 1383 هجرى قمـى( 13 خرداد 1342 شمسى ) در مدرسه فیضیه نطق تاریخـى خـویـش را که آغازى بر قیام 15 خرداد بود ایراد کرد .

در همیـن سخنرانى بـود که امام خمینى با صداى بلند خطاب به شاه فرمـود : آقا مـن به شما نصیحت مـى کنـم, اى آقاى شاه ! اى جناب شاه! مـن به تو نیصحت مى کنم دست بردار از این کارها, آقا اغفال مى کنند تو را. مـن میل ندارم که یک روز اگر بخـواهند تـو بروى, همه شکر کنند ... اگر دیکته مى دهند دستت و مى گـویند بخـوان, در اطـرافـش فکـر کـن .... نصیحت مرا بشنـو ... ربط ما بیـن شاه و اسرأیل چیست که سازمان امنیت مـى گـوید از اسرأیل حـرف نزنیـد ... مگر شاه اسـرأیلـى است ؟ شاه فـرمان خامـوش کـردن قیام را صادر کـرد. نخست جمع زیادى از یاران امام خمینـى در شـامگاه 14 خرداد دستگیـر و ساعت سه نیمه شب ( سحـرگاه پانزده خـرداد 42 ) صـدها کماندوى اعزامـى از مرکز, منزل حضرت امام خمینى را محاصره کردند و ایشان را در حالیکه مشغول نماز شب بـود دستگیر و سـراسیمه به تهران بـرده و در بازداشتگاه باشگاه افسـران زندانـى کـردنـد و غروب آنروز به زندان قصر منتقل نمـودنـد . صبحگاه پانزده خرداد خبـر دستگیرى رهبـر انقلاب به تهران, مشهد, شیـراز ودیگـر شهرها رسیـد و وضعیتـى مشـابه قـم پـدید آورد .

نزدیکترین ندیم همیشگى شاه, تیمسار حسیـن فردوست در خاطراتش از بکارگیرى تجربیات و همکارى زبده ترین مإموریـن سیاسى و امنیتى آمریکا براى سرکـوب قیام و همچنیـن از سراسیمگـى شاه و دربار و امراى ارتـش وساواک در ایـن ساعات پرده بـرداشته و تـوضیح داده است که چگـونه شاه و ژنرالهایـش دیـوانه وار فرمان سرکـوب صادر مى کردند .

امام خمینـى, پـس از 19 روز حبـس در زندان قصـر به زنـدانـى در پـادگـان نظامـى عشـرت آبـاد منتقل شـد .

با دستگیرى امام خمینى  و کشتار وحشیانه مـردم در روز 15 خـرداد 42, قیام ظاهرا سرکوب شد. امام خمینى در حبـس از پاسخ گفتـن به سئوالات بازجـویان, با شهامت و اعلام اینکه هیئت حاکمه در ایـران و قـوه قضأیه آنرا غیر قانـونـى وفاقـد صلاحیت مـى داند, اجتناب ورزید. در شامگاه 18 فروردیـن سال 1343 بدون اطلاع قبلـى, امام خمینى آزاد و به قـم منتقل مـى شـود. به محض اطلاع مردم, شادمانى سراسر شهر را فرا مـى گیرد وجشنهاى باشکـوهـى در مـدرسه فیضیه و شهر به مـدت چنـد روز بـر پا مـى شـود . اولیـن سالگـرد قیام 15 خـرداد در سال 1343 با صـدور بیانیه مشتـرک امام خمینـى و دیگر مراجع تقلید و بیانیه هاى جداگانه حـوزه هاى علمیه گرامـى داشته شـد و به عنـوان روز عزاى عمـومـى معرفـى شـد.

امـام خمینـى در همیـن روز ( 4 آبـان 1343 ) بیانیه اى انقلابـى صادر کرد و درآن نـوشت : دنیا بـدانـد که هر گرفتارى اى که ملت ایـران و ملل مسلمیـن دارنـد از اجـانب است, از آمـریکاست, ملل اسلام از اجـانب عمـومـا و از آمـریکـا خصـوصـا متنفــر است ... آمـریکـاست که از اسـرأیل و هـواداران آن پشتیبـانـى مـى کنـد. آمریکاست که به اسرأیل قـدرت مـى دهـد که اعراب مسلـم را آواره کند. افشاگرى امام خمینى علیه تصـویب لایحه کاپیتـولاسیون, ایران را در آبـان سـال 43 در آستـانه قیـامـى دوبـاره قرار داد .

از طـرف دیگـر به مـوجب سنـدهـایـى که بعد از پیــــروزى انقلاب اسلامـى منتشر شد, کسانـى همچـون آقاى شریعتمدارى در ایـن زمان ( آبان 43 )از مـوقعیت و نفـوذ خـود استفاده کرده و کـوشیدنـد تا طـرفـداران خـویـش را وادار به سکـوت و عدم حمایت از دعوت امام خمینى نمایند . سحرگاه 13 آبان 1343 دوباره کماندوهاى مسلح اعزامـى از تهران, منزل امام خمینى در قـم را محاصره کردند. شگفت آنکه وقت باز داشت, هماننـد سال قبل مصادف با نیایـش شبـانه امام خمینـى بـود .حضرت امام خمینى بازداشت و به همراه نیروهاى امنیتى مستقیما به فرودگاه مهرآباد تهران اعزام و با یک فروند هـواپیماى نظامى که از قبل آماده شده بـود, تحت الحفظ مامـوریـن امنیتى و نظامى به آنکارا پـرواز کـرد. عصـر آنـروز ساواک خبـر تبعیـد امام خمینى را به اتهام اقـدام علیه امنیت کشـور ! در روزنـامه ها منتشـر سـاخت.

علیرغم فضاى خفقان موجى از اعتراضها بـه صـورت تظاهرات در بازار تهران, تعطیلى طولانى مدت دروس حوزه ها و ارسال طومارها و نامه ها به سازمانهاى بیـن المللـى و مـراجع تقلیـد جلـوه گـر شد.

اقامت امام در ترکیه یازده ماه به درازا کشید در ایـن مدت رژیم شاه با شدت عمل بـى سابقه اى بقایاى مقاومت را در ایران در هـم شکست و در غیاب امام خمینـى به سرعت دست به اصلاحات آمریکا پسند زد. اقامت اجبارى در تـرکیه فـرصتـى مغتنـم بـراى امام بـود تا تـدویـن کتـاب بزرگ تحـریـر الـوسیله را آغاز کند.

تبعیـد امـام خمینـى از تـرکیه به عراق:

روز 13 مهرماه 1343 حضرت امام به همراه فرزنـدشان آیه الله حاج آقا مصطفـى از ترکیه به تبعیدگاه دوم, کشـور عراق اعزام شدند . امام خمینى پس از ورود به بغداد براى زیارت مرقد أمه اطهار(ع) به شهــرهــاى کاظمیـن, سامـرا و کـربلا شتـافت ویک هفته بعد به محل اصلـى اقـامت خـود یعنـى نجف عزیمت کرد.

دوران اقامت طـولانـى و 13 ساله امام خمینـى در نجف در شـرایطـى آغاز شد که هر چند در ظاهر فشارها و محدودیتهاى مستقیـم در حـد ایـران و تـرکیه وجـود نـداشت اما مخالفتها و کارشکنیها و زخـم زبانها نه از جبهه دشمـن رویارو بلکه از ناحیه روحانى نمایان و دنیا خـواهان مخفى شده در لباس دیـن آنچنان گسترده و آزاردهنده بود که امام خمینى با همه صبر و بردبارى معروفـش بارها از سختى شرایط مبارزه در ایـن سالها به تلخى تمام یاد کرده است. ولى هیچیک از ایـن مصـأب و دشـواریها نتـوانست او را از مسیـرى که آگـاهانه انتخاب کرده بود باز دارد .

امام خمینى سلسله درسهاى خارج فقه خـویـش را با همه مخالفتها و کارشکنیهاى عناصـر مغرض در آبان 1344 در مسجـد شیخ انصارى (ره) نجف آغاز کرد که تا زمان هجـرت از عراق به پاریـس ادامه داشت .

حوزه درسى ایشان به عنـوان یکى از برجسته تریـن حـوزه هاى درسى نجف از لحـاظ کیفیت و کمیت شـاگـردان شنـاخته شـد .

امام خمینـى از بدو ورود به نجف با ارسال نامه ها و پیکهایى به ایران, ارتباط خویـش را با مبارزیـن حفظ نموده و آنان را در هر منـاسبتـى به پـایـدارى در پیگیـرى اهـداف قیام 15 خـرداد فـرا مى خواند . امام خمینى در تمام دوران پـس از تبعید, علیرغم دشواریهاى پدید آمـده, هیچگاه دست از مبارزه نکشیـد, وبا سخنـرانیها و پیامهاى خـویـش امیـد به پیـروزى را در دلها زنـده نگـاه مى داشت .

امام خمینى در گفتگـویى با نمانیده سازمان الفتح فلسطیـن در 19 مهر 1347 دیـدگاههاى خـویـش را دربـاره مسأل جهان اسلام و جهاد ملت فلسطین تشریح کرد و در همیـن مصاحبه بر وجـوب اختصاص بخشـى از وجـوه شـرعى زکات بـه مجـاهـدان فلسطینـى فتـوا داد .

اوایل سال 1348 اختلافات بیـن رژیـم شاه و حزب بعث عراق بـر سـر مرز آبـى دو کشـور شدت گرفت. رژیـم عراق جمع زیادى از ایرانیان مقیـم این کشـور را در بدتریـن شرایط اخراج کرد. حزب بعث بسیار کوشید تا از دشمنى امام خمینى با رژیـم ایران در آن شرایط بهره گیرد .

چهار سال تـدریـس, تلاش و روشنگرى امام خمینـى تـوانسته بـود تا حـدودى فضاى حـوزه نجف را دگرگـون سازد. اینک در سال 1348 علاوه بر مبارزین بیشمار داخل کشـور مخاطبیـن زیادى در عراق, لبنان و دیگـر بلاد اسلامـى بـودنـد که نهضت امام خمینـى را الگـوى خـویـش مى دانستند .

امـام خمینـى و استمـرار مبـارزه ( 1350 ـ 1356 ):

نیمه دوم سال 1350 اختلافات رژیـم بعثـى عراق و شاه بالا گـرفت و به اخراج و آواره شـدن بسیارى از ایرانیان مقیـم عراق انجامید. امام خمینى طـى تلگرافى به رئیـس جمهور عراق شدیدااقدامات ایـن رژیـم را محکـوم نمود. حضرت امام خمینى در اعتراض به شرایط پیـش آمده تصمیـم به خـروج از عراق گـرفت اما حکـام بغداد بـا آگـاهـى از پیـامـدهـاى هجـرت امام خمینى در آن شـرایط اجـازه خـروج نـدادنـد .

سال 1354 در سالگرد قیام 15 خـرداد, مـدرسه فیضیه قـم بار دیگر شاهـد قیام طلاب انقلابـى بـود. فریادهاى درود بر خمینـى ومرگ بر سلسله پهلـوى به مـدت دو روز ادامه داشت پیـش از ایـن سازمانهاى چـریکـى متلاشـى شـده وشخصیتهاى مذهـى و سیاسـى مبـارز گـرفتـار زندانهاى رژیم بودند .

شاه در ادامه سیاستهاى مذهب ستیز خـود در اسفنـد 1354 وقیحـانه تاریخ رسمـى کشـور را از مبدإ هجرت پیامبر اسلام به مبدإ سلطنت شاهان هخامنشى تغـییر داد. امام خمینى در واکنیشى سخت, فتوا به حرمت استفاده از تاریخ بـى پایه شاهنشاهـى داد. تحریـم استفاده از ایـن مبدإ موهوم تاریخى همانند تحریـم حزب رستاخیز از سـوى مردم ایران استقبال شـد و هر دو مـورد افتضاحـى براى رژیـم شاه شـده و رژیـم در سـال 1357 ناگزیـر از عقب نشینـى و لغو تـاریخ شاهنشاهى شد .

اوجگیـرى انقلاب اسلامـى در سـال 1356 و قیـام مـردم:

امام خمینـى که به دقت تحـولات جارى جهان و ایـران را زیـر نظر داشت از فـرصت به دست آمـده نهایت بهره بـردارى را کـرد. امام خمینى در مرداد 1356 طـى پیامى اعلام کرد : اکنـون به واسطه اوضاع داخلى و خارجى و انعکاس جنایات رژیـم در مجامع و مطبـوعات خارجى فرصتـى است که باید مجامع علمى و فرهنگـى و رجال وطنخـواه و دانشجـویان خارج و داخل و انجمنهاى اسلامـى در هـر جایـى درنگ از آن استفاده کنند و بى پرده بپا خیزند .

شهادت آیه الله حاج آقا مصطفى خمینى در اول آبان 1356 و مراسـم پر شکـوهـى که در ایران برگزار شـد نقطه آغازى بـر خیزش دوباره حـوزه هاى علمیه و قیام جامعه مذهبى ایران بـود. امام خمینى در همان زمان به گـونه اى شگفت ایـن واقعه را از الطـاف خفیه الهى نامیده بـود. رژیـم شاه با درج مقاله اى توهیـن آمیز علیه امام در روزنامه اطلاعات انتقام گرفت. اعتراض به ایـن مقاله, به قیام 19 دى مـاه قـم در سـال 56 منجـر شـد که طــــى آن جمعى از طلاب انقلابـى به خـاک و خـون کشیـده شـدنـد . شاه علیـرغم دست زدن به کشتارهاى جمعى نتـوانست شعله هاى افروخته شـده را خامـوش کند .

او بسیج نطـامـى و جهاد مسلحـانه عمـومـى را بعنــــوان تنها راه باقیمانـده در شرایط دست زدن آمریکا به کـودتاى نظامـى ارزیابـى مى کرد .

هجـرت امـام خمینـى از عراق به پـاریـس:

در دیدار وزراى خارجه ایران و عراق در نیویورک تصمیـم به اخراج امام خمینـى از عراق گرفته شـد. روز دوم مهر 1357 منزل امام در نجف بـوسیله قـواى بعثـى محاصره گردیـدانعکاس ایـن خبر با خشـم گستـرده مسلمانان در ایران, عراق و دیگـر کشـورها مـواجه شـد .

روز 12 مهر ,امام خمینى نجف را به قصد مرز کـویت ترک گفت. دولت کویت با اشاره رژیـم ایران از ورود امام خمینى به ایـن کشـور جلوگیرى کـرد. قبلا صحبت از هجـرت امام خمینى به لبنـان و یا سـوریه بـود امـا ایشان پـس از مشـورت با فـرزنـدشان ( حجه الاسلام حاج سیـد احمـد خمینـى ) تصمیـم به هجـرت به پاریـس گرفت. در روز 14 مهر ایشان وارد پاریس شدند .

و دو روز بعد در منزل یکى از ایرانیان در نوفل لوشاتـو ( حـومه پاریـس ) مستقـر شـدنـد. مإمـوریـن کاخ الیزه نظر رئیـس جمهور فـرانسه را مبنـى بـر اجتناب از هرگـونه فعالیت سیاسـى به امام خمینى ابلاغ کـردنـد. ایشان نیز در واکنشـى تنـد تصـریح کـرده بـود که اینگونه محدودیتها خلاف ادعاى دمکراسى است و اگر او ناگزیر شـود تا از ایـن فرودگاه به آن فـرودگاه و از ایـن کشور به آن کشـور بـرود بـاز دست از هـدفهایـش نخـواهـد کشیـد .

امام خمینى در دیماه 57 شوراى انقلاب را تکشیل داد. شاه نیز پـس از تشکیل شـوراى سلطنت و اخذ رإى اعتماد بـراى کـابینه بختیار در روز 26 دیماه از کشـور فـرار کرد. خبـر در شهر تهران و سپـس ایران پیجید و مردم در خیابانها به جشـن و پایکـوبى پرداختند .

بـازگشت امـام خمینـى به ایـران پـس از 14 سـال تبعیـد:

اوایل بهمـن 57 خبر تصمیم امام خمینى در بازگشت به کشور منتشر شد. هر کـس که مى شنید اشک شـوق فرو مـى ریخت. مردم 14 سال انتظار کشیده بـودنـد. اما در عیـن حال مردم و دوستان امام نگـران جان ایشان بـودند چرا که هنوز دولت دست نشانده شاه سر پا و حکومت نظامى بر قرار بود. اما امام خمینى تصمیـم خویـش را گرفته و طى پیامهایى به مردم ایران گفته بـود مى خـواهد در ایـن روزها سرنـوشت ساز و خطیر در کنار مردمـش باشد. دولت بختیار با هماهنگى ژنرال هایزر فـرودگـاههاى کشـور را به روى پـروازهـاى خـارجى بست.

دولت بختیار پـس از چنـد روز تـاب مقـاومت نیاورد و ناگزیـر از پذیرفتـن خـواست ملت شـد. سرانجام امام خمینـى بامداد 12 بهمـن 1357 پـس از 14 سال دورى از وطـن وارد کشـور شـد . استقبال بـى سـابقه مـردم ایـران چنـان عظیـم و غیـر قـابل انکـار بــود که خبرگزاریهاى غربـى نیز ناگزیر از اعتراف شـده و مستقبلیـن را 4 تا 6 میلیون نفر برآورد کردند .

سرنگونى نظام شاهنشاهى و پیروزى انقلاب اسلامى 22 بهمن یوم الله:

روز 19 بهمـن 1357 پرسنل نیروى هـوایى در محل اقامت امام خمینى (مـدرسه علـوى تهران) بـا ایشـان بیعت کـردند.

سفارت آمریکا و شـوروى بـوسیله ساواکیها و پـس مانده هاى رژیـم شاه و با تحریک گروهکهاى کمـونیستـى به اصطلاح مجاهدین خلق ( منافقیـن ) در حـرکتهاى ایذایـى علیه انقلاب مشـارکت فعال داشتنـد . گـروهک تروریستـى فرقان , اندیشمند برجسته و عضـو شـوراى انقلاب , علامه مرتضى مطهرى را در تاریخ 12/2/58 و آیه الله قاضـى طباطبایى 10/ 8/58 و دکتر محمـد مفتح 28/9/58 و حاج مهدى عراقـى و پسـرش 4/6/58 تـرور کـرد و در تـرور آقـایان هـاشمـى رفسنجـانـى و مـوسـوى اردبیلـى نـاکـام مـاند .

کمتر از دو ماه از پیروزى انقلاب نمـى گذشت که 2 / 98 درصد راى دهندگان در رفرانـدوم 12 فروردین سال 58 در یکـى از آزادتـریـن انتخـابـات تـاریخ ایـران رإى به استقـرار نظام جمهورى اسلامـى دادند و متعاقب آن انتخابات پیاپى براى تدویـن و تصـویب قانـون اساسـى و انتخاب نمایندگان مجلـس شـوراى اسلامـى برگزار گردید .

امام خمینى پـس از پیروزى انقلاب در تاریخ دهـم اسفنـد 1357 از تهران به قـم آمده بود و تازمان ابتلإ به بیمارى قلبى 2 بهمـن 1358 ) در ایـن شهر بود . حضرت امام خمینى پس از 39 روز مداوا در بیمارستان قلب تهران , مـوقتا در منزلى واقع در منطقه دربند تهران ساکـن شد و سپـس در تاریخ 27 / 2 / 1359 بنا به تمایل خـود به منزلـى محقر متعلق به یکـى از روحـانیـون ( حجه الاسلام ) سیـد مهدى امــــام جمارانـى ) در محله جماران نقل مکـان کـرد و تـا زمـان رحلت در همین منزل ماند .

در انتخابات اولیـن دوره ریاست جمهورى ایران ( 5 / 11 / 1358 ) و در حالیکه امام خمینـى در بیمارستان قلب تهران بستـرى بـود , آقاى ابـو الحسـن بنى صدر از رقباى خـود پیشـى گرفت . او که در آستانه پیـروزى انقلاب به کشـور بازگشته بـود بـا سخنـرانیهاى و ارأه کتابهاى خـویـش از خـود چهره اى مـذهبـى انقلابـى و اقتصاد دانى آگاه ارأه مى کرد .

امام خمینى در مراسـم حکم تنفیذ ریاست جمهورى وى فرمودند : مـن یک کلمه به آقاى بنى صدر تذکر مى دهم . این کلمه براى همه است: (( حب الدنیا راس کل خطیئـه)) کیـش شخصـیت آقاى بنى صدر و قدرت طلبـى وى مـانع از بکـار گیـرى ایـن نصیحت شـد. وحدت ملـى با اختلاف افکنیهاى بنـى صدر به مخاطره افتاده بـود .

سرانجام امام خمینى طـى حکمـى کـوتاه در 20 خرداد 1360 بنى صدر را از فرماندهى کل قوا عزل و متعاقب آن مجلـس شوراى اسلامى رإى به بى کفایتى وى داد .

از این پـس منافقیـن رسما دست به اقدامات براندازى و فعالیتهاى تروریستـى زدندو سران و اعضاى آن در خانه هاى تیمى مخفى شدند . حزب جمهورى اسلامى در رإس حملات تروریستـى منافقیـن قرار داشت . ایـن حزب پـس از پیـروزى انقلاب بـا همت بزرگانـى همچـون حضـرات آقـایان : خـامنه اى , دکتـر بهشتـى , دکتـر بـاهنـر , هـاشمـى رفسنجانى , و موسـوى اردبیلى به منظور سازماندهى نیروهاى مومـن به راه امام خمینى و مقـابله بـا تحـرکات گـروهکهاى سیاسـى ضـد انقلاب تشکیل شده بود .

آیه الله خامنه اى روز 6 تیر ماه 1360 بـر اثر انفجار بمبـى که منافقیـن در مسجـد ابـاذر تهران کـار گذاشته بـودنـد به هنگـام سخنرانـى مجروح گردیـد . فرداى آن روز فاجعه اى عظیـم به وقـوع پیوست . 72 تـن از کار آمدتریـن عناصر نظام اسلامى و یاران امام خمینى که در میان آنان رئیـس دیوانعالى کشـور ( دکتر بهشتى ) , چند تـن از وزرا , تعدادى از نمایندگان مجلس شوراى اسلامى وجمعى از مسئولیـن قـوه قضـأیه وجمعى از منتفکـریـن و نـویسنـدگان و نیروهاى انقلابـى حضـور داشتند , در مقر حزب جمهور اسلامى بر اثر انفجار بمبى قوى که عامل نفوذى سازمان منافقیـن کار گذاشته بود , شهید شدند . دو ماه بعد در روز 8 شهریـور 1360 آقاى محمد على رجایـى چهره محبـوب مردم ایران که بعد از عزل بنـى صدر از سـوى مردم به ریاست جمهورى انتخاب شده بود به همـران حجـه الاسلام دکتر محمـد جـواد باهنـر ( نخست وزیر ) در محل کار خـویـش با انفجار بمبى دیگر به شهادت رسیدند .

منافقین در نظر مردم ایران منفورتریـن مجرمینى هستند که هیچگاه جنایات جانیان مشهور تـاریخ معاصـر ایـران به آنان نمـى رسـد . علاوه بـر شهادت 72 نفر از محبـوبتریـن شخصیتهاى نظام اسلامـى در انفجار مقـر حزب جمهورى اسلامـى وشهادت رئیـس جمهور و نخست وزیر ایران , چهره هاى برجسته دیگرى نیز بـوسیله اقـدامات تروریستـى منافقیـن از مردم ایران گرفته شـدنـد که مـى تـوان از ترور آیه الله صـدوقـى امام جمعه یزد ( 11 / 4 / 61 ) , تـرور آیه الـله دستغیب امام جمعه شیراز ( 20 / 9 / 60 ) , ترور آیه الله مدنـى امام جمعه تبـریز ( 20 / 6 / 60 ) , آیه الله قـدوسـى به همراه سرتیپ دستجردى ( 14 / 6 60 ) و ترور حجه الاسلام هاشمـى نژاد ( 7 / 7 / 60 ) و دهها شخصیت روحـانـى دیگـر نام بـرد که هـر یک در منطقه اى وسیع از ایران بـر دلهاى مـردم حکـومت داشتنـد و نقـش آفـرینـان نهضت امـام خمینـى بـودند.

 


[ چهارشنبه 93/3/14 ] [ 12:45 عصر ] [ گل نرگس ] [ نظرات () ]

[ چهارشنبه 93/3/14 ] [ 12:0 صبح ] [ گل نرگس ] [ نظرات () ]


.: Weblog Themes By Iran Skin :.

درباره وبلاگ

سیرت پیشگان
موضوعات وب
امکانات وب
دریافت همین آهنگ


بازدید امروز: 17
بازدید دیروز: 5
کل بازدیدها: 131727