سفارش تبلیغ
صبا ویژن

 
قالب وبلاگ
نویسندگان
لینک دوستان

 

آدم و حوا,بهشت,جهنم,بهشتی شدن

سرنوشت قطعی انسان، زندگی بر روی زمین بود. از سویی نیز آن جنّت که حضرت آدم و همسرش حوا در آن ساکن شده بودند، بهشت موعود نبوده است.

انسان از ابتدا برای خلیفة اللّهی خدای متعال در زمین آفریده شده بود:

«وَ إِذْ قالَ رَبُّکَ لِلْمَلائِکَةِ إِنِّی جاعِلٌ فِی الْأَرْضِ خَلیفَةً[بقره/30] (به خاطر بیاور) هنگامى را که پروردگارت به فرشتگان گفت: «من در روى زمین، جانشینى [نماینده ‏اى‏] قرار خواهم داد.»

بنابراین سرنوشت قطعی انسان، زندگی بر روی زمین بود. از سویی نیز آن جنّت که حضرت آدم و همسرش حوا در آن ساکن شده بودند، بهشت موعود نبوده است. چرا که:

1- کسی که در آن بهشت ساکن می شود، هرگز از آن بیرون نمی شود.

2- آن بهشت در مقابل اعمال انسان و مزد است و برای کسی که هیچ عملی انجام نداده ، نیست.

3- در آن بهشت ممنوعیت وجود ندارد و انسان را از نعمت های دم دستی اش منع نمی کنند، در حالی که آدم و حوا منع شده بودند.

4- در آن بهشت تکلیف وجود ندارد و ... و اینکه به آن باغ جنّت گفته شده است به این خاطر است که در زبان عربی به باغ سرسبز و انبوهی که روى زمین را می پوشانند جنّت می گویند.

با این نگاه ما میراث خوار یک اشتباه پدر و مادرمان نیستیم! که آنها خطایی کرده باشد و تمام فرزندان را تا ابد بدبخت کرده باشند و بگوییم اگر آنها بیرون نمی شدند، چه می شد؟!

بلکه ما میراث کلاس درسی هستیم که خدای متعال در طلیعه ورودمان به زمین برگزار کرده است! کلاسی که مدام در قرآن تکرار شده تا همه دریابیم که:

1- شیطان دشمن ماست و برایمان خیرخواهی نمی کند حتی اگر به این مطلب سوگند یاد کند.

«فَوَسْوَسَ لَهُمَا الشَّیْطانُ لِیُبْدِیَ لَهُما ما وُورِیَ عَنْهُما مِنْ سَوْآتِهِما وَ قالَ ما نَهاکُما رَبُّکُما عَنْ هذِهِ الشَّجَرَةِ إِلاَّ أَنْ تَکُونا مَلَکَیْنِ أَوْ تَکُونا مِنَ الْخالِدینَ * وَ قاسَمَهُما إِنِّی لَکُما لَمِنَ النَّاصِحینَ[اعراف/20-21] سپس شیطان آن دو را وسوسه کرد، تا آنچه را از اندامشان پنهان بود، آشکار سازد و گفت: «پروردگارتان شما را از این درخت نهى نکرده مگر بخاطر اینکه (اگر از آن بخورید،) فرشته خواهید شد، یا جاودانه (در بهشت) خواهید ماند! * و براى آنها سوگند یاد کرد که من براى شما از خیرخواهانم.»

2- هر جا که دستور خدای متعال را گوش نکنیم، دچار خسران و زیان می شویم.

«وَ ناداهُما رَبُّهُما أَ لَمْ أَنْهَکُما عَنْ تِلْکُمَا الشَّجَرَةِ وَ أَقُلْ لَکُما إِنَّ الشَّیْطانَ لَکُما عَدُوٌّ مُبینٌ[اعراف/22] و پروردگارشان آنها را ندا داد که: «آیا شما را از آن درخت نهى نکردم؟! و نگفتم که شیطان براى شما دشمن آشکارى است؟!»

3- هر جا که دچار اشتباه شدیم، راه بازگشت و توبه باز است و می توانیم جبران کنیم.

«فَتَلَقَّى آدَمُ مِنْ رَبِّهِ کَلِماتٍ فَتابَ عَلَیْهِ إِنَّهُ هُوَ التَّوَّابُ الرَّحیمُ[بقره/37] سپس آدم از پروردگارش کلماتى دریافت داشت (و با آنها توبه کرد.) و خداوند توبه او را پذیرفت چرا که خداوند توبه ‏پذیر و مهربان است.»

و ... .

بنابراین باید گفت:

اولاً این اگرها هیچ ثمری ندارد و هستی همان است که تاکنون رخ داده.

ثانیاً اگر آن صحنه خطای آدم و همسرش نبود، ما امروز این میراث درس آموز را در اختیار نداشتیم.

منبع:x-shobhe.com


[ چهارشنبه 93/3/14 ] [ 1:11 عصر ] [ محمد مبین احسانی نیا ] [ نظرات () ]

 

عالم برزخ,برزخ,معنی برزخ,برزخ چیست,زمان شروع برزخ,ویژگیهای عالم برزخ

عالم برزخ از چه زمانی شروع و چه زمانی پایان می یابد؟

برزخ در لغت، به معنای چیزی است که در میان دو چیز دیگر حایل شود(1) و در اصطلاح علمای اسلام به عالمی گفته می‌شود که مابین این جهان و جهان اخروی(قیامت) است. همچنین به عالم برزخ عالم مثال نیز می‌گویند.(2)

انسان‌ که‌ از این‌ دنیا میرود، به‌ عالم‌ دیگری‌ به‌ نام‌ برزخ‌ وارد میشود و در آنجا می ماند‌ تا وقتیکه‌ در صور دمیده‌ شود و مردم‌ از قبرها بیرون‌ آیند، در آن‌ وقت‌ به‌ عالم‌ قیامت‌ وارد میشوند. چون‌ عالمی‌ که‌ انسان‌ پس‌ از مردن‌ در آنجا بسر میبرد، فاصله‌ایست‌ بین‌ عالم‌ دنیا و قیامت‌، که آن را عالم‌ برزخ‌ گویند.

این کلمه و واژه در قرآن سه بار و در سه آیه ذکر شده است:

آیه اول: وَهُوَ الَّذِی مَرَجَ الْبَحْرَیْنِ هَذَا عَذْبٌ فُرَاتٌ وَهَذَا مِلْحٌ أُجَاجٌ وَجَعَلَ بَیْنَهُمَا بَرْزَخًا وَحِجْرًا مَّحْجُورًا (3)؛ او خدائى است که آب دو دریا را بهم آمیخت دو دریایى که آب یکى از آن دو شیرین و گوارا است و آب دیگرى شور و تلخ و میان این دو آب فاصله و حائلى قرار داد تا همیشه از هم جدا باشند و به هم نیامیزند.

آیه دوم: «بَیْنَهُمَا بَرْزَخٌ لَّا یَبْغِیَانِ »(4) میان آن دو دریا فاصله اى است که به حدود یکدیگر تجاوز نمى کنند و به هم نمى آمیزند.

آیه سوم: « لَعَلِّی أَعْمَلُ صَالِحًا فِیمَا تَرَکْتُ کَلَّا إِنَّهَا کَلِمَةٌ هُوَ قَائِلُهَا وَمِن وَرَائِهِم بَرْزَخٌ إِلَى یَوْمِ یُبْعَثُونَ».(5)

شاید، کارهای شایسته ای را که ترک کرده بودم به جای آورم، هرگز، این سخنی است که او می گوید و پشت سرشان تا روز قیامت مانعی است که بازگشت نتوانند.

در احادیث در توضیح عالم برزخ چنین وارد شده است، امام صادق(علیه السلام) خطاب به شیعیان آن زمان مى فرماید:

والله إتخوف علیکم فى البرزخ. قلت ما البرزخ؟ فقال: القبر منذ حین موته الى یوم القیامه(6)

من بر شما(شیعیان) در عالم برزخ مى ترسم راوى مى گوید: من به امام صادق(علیه السلام) گفتم که عالم برزخ کجا است؟ فرمود: قبر است. زندگى در آن از زمان مرگ تا روز رستاخیز ادامه دارد.

در مورد برزخ امام صادق(علیه السلام) می فرماید: الْبَرْزَخُ‏ الْقَبْرُ وَ فِیهِ الثَّوَابُ وَ الْعِقَابُ بَیْنَ الدُّنْیَا وَ الْآخِرَة ؛ مراد از برزخ همان قبر مى باشد و در آن ثواب و عقاب بین دنیا و آخرت است. (7)

امام صادق(علیه السلام) به جمعى از شیعیان خود فرمود: به خدا قسم که تنها خطرى که من بر شما احساس مى کنم برزخ است و چون قیامت شود و کار به دست ما برسد ما بر کار شما از خودمان اولویت داریم. (8)

همچنین در حدیثی از امام سجاد(علیه السلام) چنین آمده است: برزخ‏ قبر است و براى آنان در آنجا زندگى سختى است و به خدا سوگند که قبر، باغى از باغ‏هاى بهشت و یا گودالى از گودال‏هاى آتش است(9)

 پی نوشت:
(1) المفردات فی غریب القرآن چاپ بیروت ص48.
(2) کتاب معاد شناسی، سیّد محمد حسین حسینی طهرانی، ج2 ص160.
(3) فرقان/53.
(4) الرحمان/20.
(5) مومنون/100.
(6) الکافی ؛ ج‏3 ؛ ص242 ، نویسنده، کلینى، محمد بن یعقوب بن اسحاق‏ ، محقق ، مصحح، غفارى على اکبر و آخوندى، محمد ، ناشر، دار الکتب الإسلامیة ، مکان چاپ، تهران‏ ، سال چاپ، 1407 ق‏ ، نوبت چاپ، چهارم‏.
(7) تفسیر القمی ؛ ج‏1 ؛ ص19، نویسنده، قمى، على بن ابراهیم‏ ، محقق ، مصحح، موسوى جزائرى، طیّب‏ ، ناشر: دار الکتاب‏ ، مکان چاپ، قم‏ ، سال چاپ، 1404 ق‏ ، نوبت چاپ، سوم‏.
(8) همان ؛ ج‏2 ؛ ص94.
(9) الخصال ، ترجمه جعفرى ؛ ج‏1 ؛ ص185، نویسنده، ابن بابویه، محمد بن على‏ ، مترجم، جعفرى، یعقوب‏ ، ناشر، نسیم کوثر ، مکان چاپ، قم‏ ، سال چاپ، 1382 ش‏ ، نوبت چاپ، اول‏.
 
منبع: .porsemanequran.com

tebyan.net


[ چهارشنبه 93/3/14 ] [ 1:11 عصر ] [ محمد مبین احسانی نیا ] [ نظرات () ]

 

شب اول قبر,درباه شب اول قبر,شب اول قبر چه زمانی است

پرسش :
زمانی که مرده را دفن می کنند شب اول قبر از چه زمانی است و چقدر طول می کشد؟ آیا در آن لحظه کسانی که در دنیا برای آن مرده ای دعا می خوانند در آن لحظه به او می رسد و از عذاب او کم می شود؟

پاسخ :
قبل از هر چیز لازم است چند نکته را متذکر شویم.
1. انسان پس از مرگ وارد عالمی می شود به نام«عالم برزخ» حیات برزخ و حقیقت باطن همین عالم دنیاست. دنیا ظاهری دارد و باطنی، ظاهر دنیا که بدان عالم مُلک گفته می شود همین دنیای مادی که ما در آن زندگی می کنیم که خصوصیات خاص خودش را دارد(مکان، زمان، مادی بودن...) همین دنیا باطنی دارد که بعضی خصوصیات عالم دنیا را داراست. مثلاً شکل و اندازه و رنگ و بو در آن عالم هم وجود دارد و لکن ماده در آنجا نیست. صورت مردمان برزخی رنگ و اندازه مشخصی دارد و در آنجا خوشحالی و مسرّت و غضب و نگرانی هست در آ‌نجا نور هست و لکن آنجا ماده نیست[1].


2. در بعضی از روایات از همین حیات برزخی به«عالم قبر» تعییر شده است. در روایتی است که از امام صادق ـ علیه السّلام ـ پرسیدند: برزخ چیست آن حضرت فرمود: قبر از هنگام مرگ آدمی است تا روزی که قیامت می شود[2].


پس مراد از قبر در بعضی روایات این گودال خاکی که بدن میت در آن جا می گیرد، نیست بلکه باطن همین قبر مراد است که همان عالم برزخ است از آنجایی که قبر خاکی جایگاه و محل استقرار بدن جسمانی است و عالم برزخ نیز جایگاه استقرار روح انسان است به عالم برزخ عالم قبر نیز گفته می شود[3].


در روایت مفصّلی است از حضرت امیرالمؤمنین که آن حضرت در وصف مرگ انسان و انتقال او به قبر و شاهدات او در قبر توضیحاتی می فرماید که ما به قسمتی از آن اشاره می کنیم، در بخشی که مربوط به مرگ مؤمنان و مشاهدات آنان است این چنین می فرماید: ... او می شناسد کسی را که او را غسل می دهد و قسم می دهد افرادی را که جنازة او را حمل می کنند که به سرعت ببرند و زودتر به خاک بسپارند و وقتی که او را وارد در قبرش می کنند دو مَلَک به نزد او می آیند و آن دو، دو فرشتة بازپرسی و باز جوئی کننده از عقائد و کردار او هستند ...


با توجه به دو نکته یاد شده و این بخش از روایت حضرت امیرالمؤمنین می توانیم نتیجه می گیریم که شب اول قبری که در روایات ما برای اموات ذکر شده و شرح حال آنها در قبر می باشد مراد شب اولی که ما به حساب دنیایی می سنجیم نیست یعنی این چنین نیست که اگر قسمتی را صبح دفن کنند حتما 10 یا 12 ساعت باید بگذرد تا شب هنگام شود آنگاه فرشتگان پرس و جو بیایند و از او سؤالاتی بنمایند بلکه به محض دفن شدن فرشتگان بازپرس به سراغ میت می آیند چرا که عالم برزخ شب و روزی چون عالم دنیا ندارد و اگر شبی برای میّت ذکر شده است، شاید شب برای او مشتمل می شود درست شبیه حالت خواب که آدم در خواب می بیند در شبی هولناک را می گذراند و حال آنکه در وسط روز خوابیده است همانگونه که در وسط روز انسان خواب شب تار را می بیند، همین طور است که انسان را در روز دفن می کنند و همان لحظه شب اول قبر او باشد در حقیقت میت در عالم قبر و برزخ شب برای او نمایان می شود در این روایت هم آمده به محض دفن کردن میت فرشتگان بازپرس به سراغ میت می آیند.
البته شب اول قبر تنها برای کسانی نیست که دفن می شوند حتی کسانی هم که بدنشان دفن نمی شود، باز عذاب قبر دارند سؤال قبر دارند شب اول قبر هم خواهند داشت وقتی قبر را به معنی عالم برزخ گرفتیم و شب آنجا را هم، مخصوص به وضع آنجا دانستیم لذا لازم نیست تا حتماً میت دفن شود آنگاه مراسم شب اول قبر برزخ صورت پذیرد[4].


و امّا پرسش نهایی که مربوط به تأثیر دعا و یا خیرات بر آن میت است باید در جواب بگوئیم آنچه که از روایات استفاده می شود این است که هر آنچه برای اموات صورت می پذیرد به گونه ای به آنها می رسد.


از امام صادق منقول است: که بسا باشد که میّت در تنگی و شدّتی بوده باشد و حق تعالی به او وسعت دهد و تنگی را از او بردارد پس به او گویند که این فرح که تو را روی داد به سبب نمازی است که فلان برادر مؤمن برای تو کرد[5].


در روایت دیگری است که حضرت فرمود:
نماز و روزة و حجّ و تصدّق و سایر اعمال خیر و دعا و ثواب آن اعمال برای کسی که آن اعمال را انجام داده و برای مرده هر دو نوشته می شود و وارد قبر او می‌شود[6].


آیا دعا و خیرات از طرف زنده ها موجب کاهش عذاب قبر شخص مرده می شود؟ و اصولاً چه چیزهای موجب افزایش یا کاهش عذاب قبر می شود؟


آنچه به درجة اول مایة نجات و رهایی از عذاب قبر می شود، کارهای نیک و گفتار پسندیده ای است که انسان در طول حیات خود انجام داده است، اما پاسخ پرسش نخست این است که در مواردی شرع مقدس سرنوشت اموات را بوسیله ی کارهای نیک یابد دیگران قابل تغییر معرفی کرده است.


در یک قانون کلی حدیث می فرماید: هر کسی سنت و روش نیکی بنیاد گذارد برای او ثواب هر کسی که به آن عمل کند می رسد و هر کسی سنت و روش بدی بنیاد نهد برای او گناه و عقابی هر کسی که به آن عمل کند می رسد.


پیامبرـ صلّی الله علیه و آله ـ فرمود: روزی حضرت عیسی ـ علیه السّلام ـ از کنار قبری گذشت که صاحب آن در عذاب بود، سال بعد نیز گذر کرد ولی از عذاب صاحب قبر خبری نبود، سبب را از خداوند پرسید، وحی آمد که از این میّت فرزندی صالحی به بلوغ رسید و برای مردم راهی درست کرد و یتمی را پناه داد به برکت آن از پدر گذشتیم[7].


و نیز درباره بهبودی سرنوشت اموات می گوید: هرگاه کسی به نیّت وجه الله نذری کند تا ثوابش برای میتی باشد چنین نذری مفید و وفاء به آن لازم است[8].


بنابر احادیث صحیح و مشهور صدقه دادن بازماندگان برای اموات سودمند است.
در روایتی صحیحة سعد از پیامبرـ صلّی الله علیه و آله ـ می پرسد، آیا صدقه دادنِ من برای روح مادرم سودی دارد؟ پیامبر ـ صلّی الله علیه و آله ـ فرمود: بلی[9].


زیارت اهل قبور مستحب و سفارش شده است همچنین دعا و قرآن خواندن برای میّت مفید است. زیارت اهل قبور در روزهای جمعه موجب می شود امواتی که در تنگی و تنگناه باشند در فراخی قرار گیرند[10]. امام صادق ـ علیه السّلام ـ فرمود: هرگاه شخصی به نیّت میتی صدقه دهد، خداوند جبرئیل را فرمان می دهد که این هدیه را به قبر او برساند[11] و نیز فرمود: بواسطة نمازی که برای میت خوانده می شود تنگی قبر او به فراخی تبدیل می شود[12].


ابن عباس در روایتی از رسول اکرم ـ صلّی الله علیه و آله ـ نقل می کند: خواندن سورة«تبارک الملک» بر سر قبر میت مایة نجات از عذاب قبر است.


از کتاب دعوات قطب راوندی نقل شده است که؛ هرگاه میتی دفن شد، بر قبر او سه بار این جمله را بخوانند، خداوند عذاب را از او تا روز دمیده شدن صور برمی دارد، اللهم انی اسئلک بحق محمد و آل محمد ان لا تغذب هذا المیت.


رسول اکرم ـ صلّی الله علیه و آله ـ و پس از خاکسپاری دختر گرامی خود(رقیه) با چشم گریان فرمود: از خدای سبحان خواستم عذاب قبر را از او بردارد و خداوند او را بخشید. پس دعا مؤثر است.


مشهور دانشمندان و علماءِ اصلِ بهره مند شدن اموات؛ از فواید اعمال صالحه و خیراتی که بازماندگان برای آن ها می فرستد را تایید و پذیرفته اند هم چنین رهایی و یا تخفیف عذاب قبر بواسطة کارهای نیک بازماندگان.


برای مطالعه بیشتر به کتابهای ذیل مراجعه فرمایند:
1. معاد، شهید دستغیب
2. معاد، قرائتی
3. منازل الآخره، محدث قمی
در آخر به عنوان حسن ختام حدیثی از امام صادق ـ علیه السّلام ـ نقل می کنیم:
«القلبُ حَرَمُ الله فلا تُسکِن فی حَرَم الله غیرَ الله»
«مکتب حرم الهی است و غیر خدا را در حرم خدا جای مده»

«بحارالانوار، ج 67، ص 25»

 

===========================

 

[1] . ر.ک طهرانی، سید محمد حسین، معاد شناسی، ج 2، ص 185، جوادی آملی عبدالله، معاد و قرآن، ج 4، ص 218.
[2] . نورالثقلین، ج 3، ص 554.
[3] . ر.ک طهرانی، سید محمد حسین، معاد شناسی، ج 2، ص 194، 195، سبحانی، جنب الدحیات، ج 4، ص 238.
[4] . ر.ک، جوادی آملی، عبدالله، معاد شناسی، ج 21، ص222.
[5] . ر.ک، منازل الآخره، شیخ عباس قمی، ص 50، به نقل از زاد المعنی.
[6] . همان، ص 50.
[7] . محمد باقر مجلسی، بحارالانوار، ج 6، ص 220، حدیث 15، بحق الیقین مجلسی، ص 489.
[8] . الوهابیه فی المیزان، جعفر سبحانی، ص 133، به نقل از صلح الاخوان، ص102.
[9] . همان، ص 133 به نقل از فرقان القرآن، ص 133.
[10] . شیخ عباس قمی، منازل الآخره، ص 28 به نقل از قطب راوندی، و نیز در روایتی از امام باقر ـ علیه السّلام ـ به نقل از کلینی .
[11] . همان، ص 29.
[12] . محمد بن یعقوب کلینی، الفروع من الکافی، 3، 236، کتاب الجنائز، باب المسأله فی القبر حدیث6.
andisheqom.com


[ چهارشنبه 93/3/14 ] [ 1:10 عصر ] [ محمد مبین احسانی نیا ] [ نظرات () ]

 

 

 

قرآن, توسل به قرآن,شفا از قرآن,قرآن مجید

 

 


در مکارم الاخلاق از رسول خدا (ص) منقول است: هر که طلب شفا از قرآن مجید ننماید خدای تعالی او را شفا ندهد.

 

از امام صادق (ع) منقول است: هر کس صد آیه از قرآن از هر جای که خواهد تلاوت نماید بعد از آن هفت مرتبه  یا الله بگوید اگر بر سنگ سخت دعا کند هر آینه شکافته گردد.

 

 

از حضرت علی (ع) رسیده است: هر کس از چیزی خائف باشد بخواند از هر جای قرآن که خواهد صد آیه و سه مرتبه بگوید:

 

(اَللّهُمَّ اکْشِفْ عَنّی الْبَلاءَ)

 

 

از حضرت موسی بن جعفر(ع) منقول است: هر کس کفایت بجوید آیه از قرآن از مشرق تا مغرب او را کافی باشد هر گاه به یقین بخواند زیرا در قرآن شفا از هر دردی است.

 

منبع:گنج های معنوی


[ چهارشنبه 93/3/14 ] [ 1:10 عصر ] [ محمد مبین احسانی نیا ] [ نظرات () ]

 

جهنم,جهنم چیست,جهنم چگونه حایی است

چگونه در قرآن، مرگ و عذاب های جهنم جزو نعمت های الهی به حساب آمده است؟

پرسش
در سوره الرحمن آیاتی را ذکر می کند و سپس می گوید: "فَبأَىّ‏ِ ءَالَاءِ رَبِّکُمَا تُکَذِّبَانِ". اما در این بین آیاتی را می بینیم که با این سبک سازگار نیستند.

از جمله آیات 35، 41، 44 همین سوره، حال آیا این سیاق منتفی است، یا این که اینها در زمره نعمت های الهی قرار می گیرند؟ در صورت دوم لطفا توضیح دهید.

سوره الرحمن به طور کلى بیانگر نعمت هاى مختلف "معنوى" و "مادى" خداوند است که بر بندگان خود ارزانى داشته و آنها را غرق در آن ساخته است، به گونه اى که مى‏توان نام این سوره را "سوره رحمت" یا "سوره نعمت" گذارد؛ و به همین دلیل با نام مبارک "الرحمن" که رحمت واسعه الاهى را بازگو مى‏کند آغاز شده است.[1]

اما هر خلقتی برای این که بتواند در زمره نعمت قرار گیرد، لازم نیست در تمام موارد موجب راحتی و خوشی باشد، بلکه برای نعمت بودن همین بس که خیر بیشتری داشته باشد و وقتی که آن را به صورت کلی در نظر می گیریم، می بینیم سود آن بیشتر از ضررش است، هرچند گاهی در موارد خاص موجب عذاب نیز شده باشد.

در آیات مورد بحث نیز باید همین امر را لحاظ کرد و کلیت موارد یاد شده را دید تا بتوان به قضاوت نشست که آیا می توان آنها را در زمره نعمت های الهی برشمرد یا خیر؟

در آیه 26 سوره الرحمن "کلُ‏ُّ مَنْ عَلَیهْا فَان" مشاهده می کنیم که در بحث از نعمت های الهی، فنای انسان ها را ذکر می کند.

در تفسیر نمونه چند احتمال ذکر شده است که بنابر تمام آنها می توان مرگ و فنا را در زمره نعمت های الهی قرار داد:

"اما چگونه مسئله فنا مى‏تواند در زمره نعمت هاى الهى قرار گیرد؟ ممکن است از این نظر باشد که این فنا به معناى فناى مطلق نیست، بلکه دریچه‏اى است به عالم بقا و دالان و گذرگاهى است که شرط وصول به سراى جاویدان عبور از آن است.

دنیا با تمام نعمت هایش زندانى است براى م?من، و خروج از این دنیا آزاد شدن از این زندان تنگ و تاریک است.

و یا از این نظر که ذکر نعمت هاى فراوان گذشته ممکن است مایه غفلت و غرق شدن گروهى در زندگى دنیا و انواع خوردنی‌ها و نوشیدنی ها و ل?ل? و مرجان و مرکب هاى راهوارش گردد، لذا یادآورى مى‏کند که این دنیا جاى بقا نیست، مبادا دلبستگى به اینها پیدا کنید، و از آنها در مسیر پروردگار بهره نگیرید که این تذکر خود نعمتى است بزرگ".[2]

بنابراین هر یک از این احتمالات مذکور، مرگ جزو نعمت های الهی قرار می گیرد و مشخص می شود که مرگ در یک نگاه کلی و با لحاظ کردن تمام موارد، چیزی جز نعمت نیست و دیگر نمی توان آن را از سیاق این سوره خارج دانست.

دسته دوم از آیات سوره الرحمن که نعمت بودن آنها با کمی تأمل همراه است؛ آیاتی است که جهنم و عذاب الهی در آن مطرح شده است. از جمله آنها: "بر شما شعله‏اى بى‏دود فرستاده شود، یا دودى بى‏شعله، پس با او مقابله نتوانید کرد".[3] "کافران را به نشان صورتشان مى‏شناسند و از موى جلو سر و پاهایشان مى‏گیرند".[4]


و "آنان در میان آتش و آب جوشان رفت و آمد مى‏کنند".[5]  این آیات نیز مورد شبهه بوده و ممکن است شخصی در نگاه اول این آیات را به دور از رحمت الهی دانسته و شمارش آنها در زمره نعمت های الهی برای او عجیب باشد، اما باید به این موارد نیز نگاه عمیق تری داشت. ذکر این موارد مانند این است که یک مادر برای جلوگیری از غذا خوردن زیاد فرزندش، او را به یاد بیماری های ناشی از آن بیاندازد تا او را از این اشتباه دور کند. خداوند نیز با ذکر جهنم و عذاب های آن در پی تلنگر زدن به انسان ها بوده و ذکر این عذاب ها هشداری است برای نگه داشتن انسان ها در راه درست و همچنین عاملی است برای اصلاح و تربیت که در این صورت ذکر اینها لطف و نعمتی به حساب می آید و اگر این عذاب ها و جهنمی در کار نبود بسیاری به گمراهی دچار می شدند و تنها جهنم بوده که آنها را از گناه و اشتباه دور کرده است.

بر این اساس، عذاب ها را نیز از همین جهت می توان از نعمت های الهی برشمرد و همان گونه که قرار دادن مجازات در قوانین و اجرای آن توسط نیرو های انتظامی در راستای نظم بخشیدن به جامعه بوده و نمی توان آن را خلاف حق دانست، خلقت جهنم و عذاب آن را نیز باید در راستای هدایت بشر فرض کرد.

 پی نوشت ها:
[1] . مکارم شیرازى، ناصر، تفسیر نمونه، ج 23، ص 91، دار الکتب الإسلامیة، چاپ اول، تهران، 1374.
[2]  . همان، ج 23، ص 125.
[3] . الرحمن، 35.
[4] . همان، 41.
[5]  الرحمن، 44.


منبع: islamquest.net


[ چهارشنبه 93/3/14 ] [ 1:9 عصر ] [ محمد مبین احسانی نیا ] [ نظرات () ]

احادیث,حدیث,حدیث درباره شوخ طبعی

احادیثی گهربار از ائمه درباره شوخ طبعی
حدیث (1) امام باقر علیه السلام :
إِنَّ اللّه  عَزَّوَجَلَّ یُحِبُّ المُداعِبَ فِى الجَماعَةِ بِلا رَفَثٍ؛
خداوند عزوجل دوست دارد کسى را که در میان جمع شوخى کند به شرط آن که ناسزا نگوید.
کافى، ج2، ص663، ح4

 

----------------------------------
 حدیث (2) رسول اکرم صلى الله علیه و آله :
إِنّى أَمزَحُ وَلا أَقولُ إِلاّ حَقّا؛
من شوخى مى کنم، اما جز حق نمى گویم.

 شرح نهج البلاغه، ج6، ص330

 

----------------------------------
حدیث (3) رسول اکرم صلى الله علیه و آله :
 اَلمُؤمِنُ دَعِبٌ لَعِبٌ وَالمُنافِقٌ قَطِبٌ غَضِبٌ؛
 مؤمن شوخ و شنگ است و منافق اخمو و عصبانى.
 تحف العقول، ص 49

 

----------------------------------
حدیث (4) رسول اکرم صلى الله علیه و آله :
 أَتَتِ امرَأَةٌ عَجوزٌ إِلَى النَّبِىِّ صلى الله علیه و آله فَقالَ لاتَدخُلُ الجَنَّةَ عَجوزٌ، فَبَکَت، فَقالَ: إِنَّکَ لَستَ یَومَئِذٍ بَعَجوزٍ، قالَ اللّه  تَعالى: (إِنّا أَنشَناهُنَّ إِنشاءً فَجَعَلناهُنَّ أَبکارا)؛
پیر زنى نزد پیامبر صلى الله علیه و آله آمد. حضرت به او فرمودند: پیر به بهشت نمى رود. پیرزن گریست. حضرت فرمودند: تو در آن روز پیر نخواهى بود. خداى متعال مى فرماید: «ما آنان را آفرینش نوینى بخشیدیم و همه را دوشیزه قرار دادیم».
تنبیه الخواطر، ج1، ص112

 

----------------------------------
حدیث (5) امام کاظم علیه السلام :
إِنَّ رَسولَ اللّه  صلى الله علیه و آله کانَ یَتیهِ العرابىُّ فَیُهدى لَهُ الهَدیَّةَ، ثُمَّ یَقولُ مَکانَهُ: أَعطِنا ثَمَنَ هَدیَّتِنا فَیَضحَکُ رَسولُ اللّه  صلى الله علیه و آله وَکانَ إِذَا اغتَمَّ یَقولُ: ما فَعَلَ العرابىُّ؟! لَیتَهُ أَتانا؛
 بادیه نشینى بود که نزد رسول خدا صلى الله علیه و آله مى آمد و براى آن حضرت هدیه مى آورد و همان جا مى گفت: پول هدیه ما را بده و رسول خدا صلى الله علیه و آله مى خندیدند. آن حضرت هرگاه اندوهگین مى شدند، مى فرمودند: آن بادیه نشین چه شد؟ کاش نزد ما مى آمد.
کافى، ج2، ص663، ح1

 

----------------------------------
حدیث (6) امام على علیه السلام :
کَثرَةُ المِزاحِ تَذهَبُ البَهاءَ وَتوجِبُ الشَّحناءَ؛
شوخى زیاد، ارج و احترام را مى برد و موجب دشمنى مى شود.
غررالحکم، ج4، ص597، ح7126

 

----------------------------------
 حدیث (7) امام على علیه السلام :
مَن کَثُرَ مِزاحُهُ استُجهِلَ؛
هر کس زیاد شوخى کند، نادان شمرده مى شود.
 غررالحکم، ج5، ص183، ح7883

 

----------------------------------
 حدیث (8) امام على علیه السلام :
رُبَّ هَزلٍ عاد َجِدّا؛
چه بسا شوخى اى که جدّى مى شود.
 تحف العقول، ص85

 

----------------------------------
حدیث (9) رسول اکرم صلى الله علیه و آله :
 لا یَبلُغُ العَبدُ صَریحَ الیمانِ حَتّى یَدَعَ المِزاحَ و َالکَذِبَ و َیَدَعَ المِراءَ و َإِن کانَ مُحِقّا؛
بنده به ایمان ناب نرسد، مگر آن که شوخى و دروغ را ترک گوید و مجادله (بگومگو) را رها کند، هر چند حق با او باشد.
الترغیب و الترهیب، ج3، ص594، ح20

 

----------------------------------
حدیث (10) امام صادق علیه السلام :
 إِذا أَحبَبتَ رَجُلاً فَلا تُمازِحهُ وَ لا تُمارِهِ؛
هر گاه کسى را دوست داشتى، با او نه شوخى کن نه مجادله.
کافى، ج2، ص66، ح9

 

----------------------------------
حدیث (11) پیامبر صلى الله علیه و آله :
اَنا زَعیمٌ بِبَیتٍ فى رَبَضِ الجَنَّةِ وَ بَیتٍ فى وَسَطِ الجَنَّةِ وَ بَیتٍ فَى اَعلَى الجَنَّةِ، لِمَن تَرَکَ المِراءَ وَ اِن کانَ مُحِقّـا وَ لِمَن تَرَکَ الکِذبَ وَ اِن کانَ هازِلاً وَ لِمَن حَسَّنَ خُلقَهُ؛
 من براى کسى که بگومگو را رها کند، هر چند حق با او باشد و براى کسى که دروغ گفتن را اگر چه به شوخى باشد، ترک گوید و براى کسى که اخلاقش را نیکو گرداند، خانه اى در حومه بهشت و خانه اى در مرکز بهشت و خانه اى در بالاى بهشت ضمانت مى کنم.
 خصال، ص 144، ح170

 

----------------------------------
حدیث (12) امام باقر علیه السلام :
 اِنَّ اللّه  عَزَّ و َجَلَّ یُحِبُّ المُداعِبَ فِى الجَماعَةِ بِلارَفَثٍ؛
خداوند عزوجل، کسى را که در میان جمع شوخى کند، دوست دارد به شرط آن که ناسزا نگوید.
کافى، ج2، ص663، ح4

 

----------------------------------
 حدیث (13) امام على علیه السلام :
کَثرَةُ المِزاحِ تُذهِبُ البَهاءَ وَ توجِبُ الشَّحناءَ؛
شوخى زیاد، ارج و احترام را مى برد و موجب دشمنى مى شود.
غرر الحکم، ح 7126

 

----------------------------------
حدیث (14) امام حسن عسکری علیه السلام:
 لا تُمار فَیذهَبَ بَهاوُک وَ لا تمازح فَیجتَرَاُ عَلَیک؛
جدال مکن که ارزشت می رود و شوخی مکن که بر تو دلیر شوند
تحف العقول، ص 486

 

----------------------------------
حدیث (15) امام موسی کاظم علیه السلام:
 اِیاک وَ المِزاحَ فَاِنَّهُ یذهَبُ بِنُورِ ایمانِک؛
از شوخی (بی مورد) بپرهیز، زیرا که شوخی نور ایمان تو را می برد.
بحارالانوار، ج78، ص321

 

----------------------------------
حدیث (16) امام على علیه السلام :
کانَ رَسولُ اللّه‏ِ صلی الله علیه و آله لَیَسُرُّ الرَّجُلَ مِنْ اَصحابِهِ اِذا رَآهُ مَغْموما بِالْمُداعَبَةِ وَ کانَ صلی الله علیه و آله یَقولُ: اِنَّ اللّه‏َ یُبْغِضُ الْمُعَبِّسَ فى وَجْهِ اِخْوانِهِ؛
هرگاه رسول اکرم صلی الله علیه و آله یکى از اصحاب خود را غمگین مى‏ دیدند، با شوخى او را خوشحال مى‏ کردند و مى‏ فرمودند: خداوند، کسى را که با برادران (دینى) اش با ترشرویى و چهره عبوس روبرو شود، دشمن مى ‏دارد.
 رسائل شهید ثانى، ص 326

 

----------------------------------
حدیث (28) امام صادق علیه السلام :
کانَ رَسولُ اللّه‏ِ صلی الله علیه و آله یُداعِبُ وَ لا یَقولُ اِلاّ حَقّـا؛
رسول اکرم صلی الله علیه و آله شوخى مى‏ کردند ولى جز حقّ چیزى نمى‏ گفتند.
 مستدرک الوسائل، ج 8 ، ص 408

 

----------------------------------
حدیث(29) امام محمدباقر علیه السلام :
اِنَّ اللهَ عَزَّوَجَلَّ یُحِبُّ المُداعِبَ فی الجَماعَهِ بِلا رَفَث؛
خداوند عزوجل کسی را که در میان جمع ، بدون ناسزاگویی شوخی کند، دوست دارد .
کافی، ج2، ص663

 

----------------------------------
 حدیث(29) امام هادی علیه السلام :
الهُزءُ فُکاهَةُ السُّفَهاءِ، و صِناعَةُ الجُهّالِ.
هزل ‏گویى، شوخى کم‏ خردان و کار نادانان است.
خردگرایی - ص306 – ح 992
منبع : aviny.com


[ چهارشنبه 93/3/14 ] [ 1:8 عصر ] [ محمد مبین احسانی نیا ] [ نظرات () ]

 

حدیث,حضرت فاطمه(س),احادیثی درباره حضرت فاطمه(س)

سخنان معصومین(ع) درباره حضرت فاطمه(س)
رسول خدا (صلى الله علیه و آله و سلم): فاطمه بضعه منى و هى نور عینى و ثمره فوادى و روحى التى بین جنبى و هى الحورإ الانسیه(1)
فاطمه پاره وجود و نور دو چشم و میوه قلب من است, او روح و جان من است که در میان دو پهلویم قرار گرفته. او حوریه اى است در سیماى انسان.


--------------------------------------
رسول خدا (صلى الله علیه و آله و سلم):
ان الله تبارک و تعالى یغضب لغضب فاطمه و یرضى لرضاها(2)
خداوند غضب مى کند به غضب فاطمه و خشنود مى شود به خشنودى فاطمه.


--------------------------------------
رسول خدا (صلى الله علیه و آله و سلم):
ان ابنتى فاطمه ملا الله قلبها و جوارحها ایمانا و یقینا(3)
خداوند تمام وجود دخترم فاطمه را لبریز از ایمان و یقین نموده است.


--------------------------------------
رسول خدا (صلى الله علیه و آله و سلم):
فاطمه بضعه منى من سرها فقد سرنى و من سإها فقد سإنى, فاطمه اعز الناس على(4)
فاطمه پاره وجود من است, هر که او را خوشحال کند مرا خوشحال کرده و هر که او را بیازارد مرا آزار داده. فاطمه در نزد من عزیزترین مردم است.


--------------------------------------
رسول خدا (صلى الله علیه و آله و سلم):
فاطمه حورإ انسیه فکلما اشتقت الى رائحه الجنه شممت رائحه ابنتى فاطمه(5)
فاطمه فرشته اى در سیماى انسان است, هرگاه مشتاق بوى بهشت مى شوم دخترم فاطمه را مى بویم.


--------------------------------------
رسول خدا (صلى الله علیه و آله و سلم):
و اما ابنتى فاطمه... متى قامت فى محرابها بین یدى ربها جل جلاله زهر نورها لملائکه السمإ کما یزهر نور الکواکب لاهل الارض, ویقول الله عزوجل لملائکته: یا ملائکتى انظروها الى إمتى فاطمه سیده امائى قائمه بین یدى, ترتعد فرائضها من خیفتى و قد إقبلت بقلبها على عبادتى(6)
وقتى دخترم فاطمه در محراب عبادت مى ایستاد همچون ستاره اى براى ملائکه آسمان مى درخشید. خدا به ملائکه مى گوید: اى ملائکه بنگرید به بهترین بنده من فاطمه, او در مقابل من ایستاده و از خوف من تمامى وجودش مى لرزد و با تمامى حضور قلبش به عبادت من روى آورده.


--------------------------------------
رسول خدا (صلى الله علیه و آله و سلم):
انى سمیت ابنتى فاطمه لان الله عزوجل فطمها و فطم من احبها من النار(7)
فاطمه را, فاطمه نامیدم, زیرا خداوند او را و آن کس که او را دوست داشته باشد, از آتش حفظ مى کند.


--------------------------------------
رسول خدا (صلى الله علیه و آله و سلم):
یا سلمان من احب فاطمه ابنتى فهو فى الجنه معى و من ابغضها فهو فى النار. یا سلمان حب فاطمه ینفع فى مإه من المواطن, ایسر ذلک المواطن الموت و القبر و المیزان والحساب و...(8)
اى سلمان! کسى که دخترم فاطمه را دوست داشته باشد در بهشت با من است و کسى که دشمن او باشد در آتش است. سلمان! محبت فاطمه در صد مورد نافع است[ و مایه نجات] که آسان ترینش مرگ, قبر, هنگام سنجش اعمال, و... مى باشد.


--------------------------------------
امام مجتبى علیه السلام:
رإیت امى فاطمه[ علیها السلام] قامت فى محرابها لیله جمعتها فلم تزل راکعه ساجده حتى اتضح عمود الصبح و سمعتها تدعو للمومنین والمومنات و تسمیهم و تکثر الدعا لهم و لا تدعو لنفسها بشىء, فقلت لها: یا اماه لم لا تدعین لنفسک کما تدعین لغیرک؟ فقالت یا بنى الجار ثم الدار(9)
مادرم فاطمه علیها السلام را شب جمعه اى در محراب عبادت دیدم که تا دمیدن فجر به رکوع و سجود اشتغال داشت و پیوسته با ذکر نام مرد و زن مومن دعاى فراوان برایشان مى نمود ولى براى خود دعایى نکرد. گفتم: مادر! چرا همانگونه که براى دیگران دعا مى کنى براى خود دعا نمى کنى؟ فرمود: پسرم! نخست همسایه و سپس خویشتن.


--------------------------------------
امام صادق علیه السلام:
من عرف فاطمه حق معرفتها فقد ادرک لیله القدر و انما سمیت[ فاطمه] فاطمه لان الخلق فطموا عن معرفتها(10)
هر آن کس که فاطمه را آن گونه که باید بشناسد, لیله القدر را درک کرده, و فاطمه را از آن رو فاطمه گفته اند که مردم از شناخت او عاجزند.


--------------------------------------
عن مولانا المهدى علیه السلام:
و فى ابنه رسول الله لى اسوه حسنه(11)
دختر رسول الله(ص) براى من الگویى نیکوست.

---------------------------------
پى نوشتها:
1- بحارالانوار, ج43, ص172.
2- معجم الکبیر طبرانى, ج1, ص108.
3- بحارالانوار, ج43, ص29.
4- همان, ص23.
5- همان, ص4.
6- همان, ص173.
7- همان, ص12 و 16 و..
8- ینابیع الموده, ص263.
9- بحارالانوار, ج43, ص82.
10- تفسیر فرات الکوفى, چاپ تهران, ص581.
11- بحارالانوار, ج52, ص179.


[ چهارشنبه 93/3/14 ] [ 1:8 عصر ] [ محمد مبین احسانی نیا ] [ نظرات () ]
.: Weblog Themes By Iran Skin :.

درباره وبلاگ

موضوعات وب
امکانات وب


بازدید امروز: 5
بازدید دیروز: 9
کل بازدیدها: 128751